باشد تا وعده الهى محقق شود، همچنين امكان دارد كه نام او و نام پدرش مشابه شعيب و صالح و يا به معناى اين دو باشد. برخى از روايات وى را اهل سمرقند مىدانند اما بيشتر روايات مىگويد كه او اهل رى است و با قبيله بنى تميم نسبتى دارد و يا از نژاد يكى از شاخه هاى بنى تميم بنام " محروم " است و يا اينكه غلامى از بنى تميم است، بهر حال اگر اين مطلب صحيح باشد احتمال دارد وى اهل جنوب ايران باشد زيرا در آنجا هنوز عشايرى از قبيله هاى بنى تميم وجود دارند يا از قبيله بنى تميم باشد كه در صدر اسلام به استان خراسان هجرت كردند و امروزه بيشتر آنان در مردم ايران هضم شده و فقط چند روستاى كوچك نزديك مشهد از آنان باقى است كه با زبان عربى هم صحبت مىكنند و يا اينكه رابطه خويشاوندى و نسبى با آنها داشته باشد.
سؤال ديگر، درباره زمان ظهور آن دو شخصيت است، در اول فصل يادآور شديم كه به نظر مىرسد اين دو تن، در سال ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) و همزمان با خروج سفيانى و يمانى خروج كنند، البته احتمال دارد، روايتى صحيح باشد كه مىگويد " فاصله بين خروج شعيب و بين سپردن زمام امور به مهدى (عليه السلام) هفتاد و دو ماه است " در اين صورت ظهور خراسانى و شعيب، شش سال قبل از ظهور حضرت به وقوع مىپيوندد.
اما فاصله بين زمينه سازان ايرانى و بين ظهور خراسانى و شعيب، در روايات مشخص نيست. مگر اشاره و قرينههايى كه مىتواند بطور سربسته و تقريبى اين فاصله را معين نمايد، از جمله آن قرينه ها، رواياتى است كه درباره شهر قم و حوادث آن به دست ما رسيده مانند موقعيت ممتاز و جهانى شهر قم نزديك ظهور قائم (عليه السلام) كه آن را از جلد 60 بحار ص 213 نقل كرديم.
روايتى از امام باقر (عليه السلام) نقل شد كه فرمود: " اگر آن هنگام را درك مىكردم، خويشتن را براى