روايات قابل درك بود. اما منبع بسيارى از اين روايات، مربوط به اهل سنت و تعداد اندكى مربوط به شيعه است. اين پديده مرا بر آن داشت كه در روايات مربوط به خراسانى و شعيب در منابع شيعه، بررسى بيشترى نمايم چون بنظرم رسيد كه احتمال دارد ماجراى سيد خراسانى از بافته هاى حكومت بنى عباس در خصوص ابو مسلم خراسانى باشد. اما بعد از بررسى اين منابع، رواياتى را با سندهاى صحيح يافتم كه از خراسانى ياد كردهاند. مانند روايت ابو بصير از امام صادق (عليه السلام) درباره يمانى و روايات ديگرى كه بيانگر اين نكته است كه پيش از خروج ابو مسلم و قبل از سوء استفاده عباسيان از روايت حضرت مهدى، شخصيت خراسانى موعود نزد ائمه ما و اصحاب آنان شخصيتى معروف و مشهور بوده است.
بنابراين، جريان خراسانى در منابع شيعه نيز ثابت و مسلم است و نقشى كه روايات شيعه، براى او نقل كردهاند در منابع سنى ها نيز وجود دارد.
و همچنين است ماجراى شعيب بن صالح در منابع ما. گرچه روايات مربوط به سيد خراسانى، قوى تر از روايات مربوط به شعيب است.
* * پيرامون شخصيت خراسانى و شعيب سؤالهاى زيادى مطرح است، بارزترين آنها عبارت است از اينكه آيا منظور از خراسانى در اين روايات فرد معين و مشخصى است يا اينكه تعبيرى از رهبر ايرانى است كه در زمان ظهور حضرت به ايفاى نقش خواهد پرداخت و شايد نام اصلى او، نامى ديگر باشد؟
روايات مربوط به خراسانى كه از طريق سنى ها و همچنين از كتاب هاى مؤلفان اخير شيعه بدست ما رسيده به روشنى دلالت بر اين دارد كه خراسانى مردى از ذريه امام حسن مجتبى (عليه السلام) و يا امام حسين (عليه السلام) است و گاهى از او بعنوان هاشمى خراسانى ياد شده و از نظر صفات جسمى داراى صورتى نورانى و خالى بر گونه