نخستين سرزمينى كه ويران شود شام است. در آنجا سه گروه يعنى طرفداران اصهب، ابقع، و سفيانى، با يكديگر اختلاف كنند " (1) به نظر مىرسد كه فرمانده ابقع، در پايتخت قرار دارد. (ابقع كسى است كه پوست بدنش سياه و سفيد باشد) چون روايات دلالت دارند كه قيام اصهب از خارج پايتخت يا مركز آغاز مىشود. هيچيك از اين دو فرمانده نمىتوانند بر ديگرى پيروزى قاطعى بدست آورند. سفيانى از اين فرصت استفاده كرده و از خارج پايتخت دست به يورش مىزند و هر دو نفر را تار و مار مىكند.
احتمالا أصهب غير مسلمان است زيرا برخى از روايات او را با صفت " علج " معرفى كردهاند. و اين تعبير معمولا درباره سربازان كافر به كار مىرود.
از سوى ديگر مروانى، كه در منابع معتبرى همچون كتاب غيبت نعمانى از او ياد شده، همان ابقع است و رقيب سفيانى محسوب نمىگردد.
اما از رواياتى كه ابقع و اصهب را نكوهش كردهاند چنين برمىآيد كه مواضع سياسى آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دين و كفارند.
بنابراين، معنى اختلاف و درگيرى دو گروه نظامى در سرزمين شام كه در روايات آمده، همان اختلاف دو زمامدار بر سر زمامدارى منطقه است. در روايتى كه قبلا از امام باقر (عليه السلام) نقل شد، حضرت به جابر جعفى فرمود:
" پيوسته بر جاى خود باش و بى حركت بمان تا علامتهايى كه بر تو بيان مىكنم مشاهده كنى: اختلاف بين خاندان فلانى و نداى آسمانى و صدائى كه از ناحيه دمشق بيايد كه مژده بخش ظهور است و فرو رفتن آبادى اى از شام كه آن را جابيه نامند. و روى آوردن هواداران تركها براى ماندن در جزيره (موصل) و مستقر شدن سركشان روم در رمله. در آن سال در تمام سرزمين هاى اسلامى كه در ناحيه غرب واقع شدهاند،