30. كذاك بحر لموسى، اذ تشقق من * خلاف طبعه، هل ذا كائن بيم؟
31. ام المواليد قد كان الزواج لها * منه، والا فمازالت على عقم 32. قبض وبسط ورتق وفتق إن له * فى الكون أجمعها، ناهيك عن عظم 33. هو الذى قرر الأشياء كيف يرى * بالعيش والطيش، أو بالبوس والنقم 34. أما قرأت حديث القدر ليلته؟ * إن الأمور، جرت منه وتنحتم 35. هو المقام، هو البيت العتيق، هو * الركن الحطيم، هو البطحاء، والحرم 36. ذي غيبة أحدية، ذي دعوة نبوية * ذي صولة علوية، ذي الطهر والعصم 37. مرزوق رب، وللمخلوق رازقه * أليس من يمنه الأرزاق والنعم؟
30. همچنين درياى براى موسى زمانى كه خدا اراده كرد منشق گرديد بر خلاف طبيعت خود، آيا اين خلاف طبيعت از دريا، شدنى نيست؟
31. ريشهء مواليد و موجودات بشرى و اصل ازدواج به خاطر آنان بود و اگر آنان نبودند، هر آينه زوجين در نازايى و عقم، باقى مىماندند و نسلى به وجود نمىآوردند.
32. قبض و بسط ورتق وفتق در امور خلق، حقيقتا در عالم براى اوست. همهء آنها از عظمت امام نشأت مىگيرد و تو را از درخواست عظمت ديگرى منع مىنمايد.
33 و 34. او است آنكه مقدر مىنمايد اشيا را آن چنان كه برايش اراده تعلق گيرد همراه عيش يا با شدت و خوف يا با بؤس و مشقت. آيا نخوانده اى حديث قدر را در شب قدر؟ به درستى كه تمام امور از او جارى مىشود و از او محتوم مىگردد.
35. در واقع اوست مقام ابراهيم، اوست خانهء عتيق و قديم، اوست ركن حطيم، اوست بطحاء و حرم.
36. اوست صاحب غيبت الهى، اوست صاحب دعوت نبوى، اوست صاحب حملهء علوى، اوست داراى طهارت و عصمت ولوى.
37. او روزى خوار پروردگار است ولى براى مخلوق روزى دهنده اوست (بيمنه رزق الورى)، آيا اينچنين نيست كه از يمن آن جناب، تمام روزيها و نعمتها به دست مىآيد؟