نيافته اند باز به حكومتهاى غير مشروع اعلام داشته اند كه حكومت شرعى و الهى با آنانست وبداهت و روشنى اين مسألة، در حدى مقبول بوده است كه برخى از سلاطين هم مانند:
پادشاهان صفويه، قاجاريه، از علماء و فقهاى نامدار عصر خويش، به صورت تصنعى هم بوده است، اجازه كسب مىكردند مانند شاه عباس از مقدس اردبيلى و برخى از شاهان صفوى از محقق كركى و فتحعلى شاه از ميرزاى قمى و....
سخنى تفصيلى در باب ولايت ولايت در لغت پهلوى چيزى قرار گرفتن، نزديكى، دوستى، يارى، سرپرستى، حكومت، زمامدارى استعمال شده است و مقصود از ولايت به معنى سرپرستى دو نوع مىباشد: 1. ولايت اعتبارى 2. ولايت تكوينى.
1. ولايت اعتبارى:
وقتى ما مىگوئيم ولايتى را كه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمه (عليه السلام) داشتند بعد از غيبت آنها فقيه عادل دارد، براى هيچ كس نبايد اين توهم پيدا شود كه مقام فقهاء، همان مقام ائمه و رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) است زيرا اينجا صحبت از مقام نيست بلكه صحبت از وظيفه است.
ولايت يعنى حكومت و ادارهء كشور و اجراى قوانين شرع مقدس يك وظيفه سنگين و مهم است نه اينكه براى كسى شأن و مقام غير عادى به وجود بياورد و او را از حد انسان عادى، بالاتر ببرد، ولايت اعتبارى شامل افتاء، قضاء، حكومت و رياست در امور سياسى، اجتماعى، اقتصادى نيز مىگردد.
2. ولايت تكوينى:
براى امام معصوم (عليه السلام) مقامات معنوى هست كه جدا از وظيفهء حكومت مىباشد و آن مقام خلافت كلى الهى است كه گاهى در لسان ائمه (عليه السلام) از آن ولايت ياد شده است. (1)