جامع جمعى صفات كمال مخلوقاتند پس جامعيت صفات كمال، مقتضى آن است كه منشأ حمد كه آن اظهار صفات كمال است در مظهر او بر وجه مبالغه واقع شده باشد و لهذا اسم مبارك آن حضرت هم محمد است.
و چون وجود حضرت مهدى (عليه السلام) نقطهء ختميهء دائرهء امامت و ولايت است، هر آينه او جامع جميع صفات كمالات ائمهء عظام خواهد بود و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بدين معنى اشاره فرموده است كه اسم او مطابق اسم من باشد و كسى از اين سخن، توهم نكند كه لازم مى آيد كه " مهدى " از ساير ائمه أفضل باشد زيرا كه جامعيت او بر صفات كمال لازم نيست كه موجب افضليت باشد بنابر آنكه مى تواند بود كه هر يكى از اوصاف در افراد ائمه كمال و اشتدادى داشته باشد كه در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. يكى او را وصف جامعيت باشد و ايشان در هر دو صورت در غايت كمال باشند تحقيق اين سخن، آن است كه نقطهء ختميه دائرهء كار او همين است كه دائره را كامل مى گرداند، چون دائرهء كامل شد همه نقاط مساويند و بر هر يك صادق است كه مبدأ دائره و منتهاى آن مى توانند بود، همچنين وجود حضرت مهدى (عليه السلام) خاتم دائرهء امامت است و بعد از آن كه او ختم كرد، تمام اجزاى دائره متساوى شدند و ميان ايشان تفاوت نيست و هر يك مبتداى دائره و منتهاى اويند و فضيلت كمال همه، يكى است.
وجود حى و حاضر:
و از اينجاست كه حضرت پيغمبر فرمود كه ميان پيغمبران تفاضل مكنيد و مگوييد كه كدام افضل از كدامند؟ و حال ائمهء اثنا عشر هم همچنين است و لذا هرگز ميان ائمه كسى تفاضل نكرده و حكم ننموده است كه كدام افضلند، بلى هر كدام كه به مبدأ متعال نزديكترند ايشان را فضل و شرف مقدم هست و از اين تمثيل و توضيح ظاهر شد كه حق آن است كه حضرت مهدى (عليه السلام) متولد شده و امروز موجود است زيرا مقتضاى اكمال دين حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) كه بر حسب مقتضاى * (أليوم أكملت لكم دينكم...) * حكم به وقوع آن شده آن است كه همچنان كه دائرهء نبوت به وجود آن حضرت كمال يافت، دائرهء امامت كه قرينهء نبوت است، هم كمال بيابد تا اكمال دين محقق شده باشد و اگر كمال دين تا آخر