38. له النظارة في أمر النجوم على * مجرى جرتها وكل منه تنتظم 39. ما النحس فيها، من التربيع بالزحل * وما مقابلة المريخ، بالصدم 40. ما الإتصال وما التثليث ما ترح * ما الإحتراق وما التسديس ما السهم 41. ما الإرتجاع وما بست وما قرح * كذالك الغير لسنا منه نحتكم 42. لوشاء شيئا بايماء بحاجبه * دلائل النجم، منه ترتطم 43. لو دار هذا القباب الخضر في كشح * منه لخروا بها على رغم 44. قسيم نار، ونور قبل خلقهما * وكيف لا وهو مولى النور والظلم 38. نظارت عاليه بر نجوم و ستارگان با اوست تا هر كدام در مجراى خاص خود جريان پيدا نمايند و هر كدام نظم و انتظام خاص را از او دريافت مىكنند و بدون نظارت او همگى تعطيل بردار مىباشند.
39. چيست نحوست در نجوم، از تربيع زحل؟ و چيست مقابله نحوست در نجوم از تربيع زحل؟ و چيست مقابله مريخ، در صدمه انگيزى؟ (استفهام انكارى است) 40. چيست اتصال و چيست تثليث؟ چيست قزح (قوس وقزح)؟ چيست احتراق و چيست تسديس و چيست سهام؟ (يعنى همهء اينها مستقل در تأثير نيستند، بلكه محتاج به اشارهء آن جناب هستند) 41. چيست ارتجاع؟ و چيست بست؟ و چيست قرح؟ و هم چنين غير اينها ما نيستيم كه از آنها قبول حكم كنيم، يعنى هر چيز فقط محكوم به حكم آن جناب مىباشد و بس.
42. اگر بخواهد چيزى را با اشاره اى يا با ابرى بخواهد علائم ستارگان همگى از آنها، به اضطراب مىافتند.
43. اگر دور كند اين قبههاى سبز در حال اعراض از آن حضرت، هر آينه به رو درمى آيند به خاك به حال دور، با هر چيزى كه از اجسام علويه در آنهاست.
44. اوست قسمت كنندهء نور (يعنى بهشت) و نار پيش از خلقت آنها و چرا چنين نشود و حال آنكه آن جناب، صاحب نور و ظلمتهاست.