يا حافظ خويشتن؟
3. ديگر روايتى است كه به مقبولهء عمر بن حنظله معروف است در اين روايت پس از نهى از بردن محاكمه نزد سلطان يا قضات جور و طاغوت، حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
" به مردى از خودتان توجه كنيد كه حديث ما را نقل مىكند و در حلال و حرام ما نظر دارد و احكام ما را مىشناسد به حاكميت او، تن در دهيد من او را حاكم قرار داده ام هرگاه به حكم ما حكم كند و از او پذيرفته نشود، به حكم خدا استخفاف شده و بر ما رد شده است، و كسى كه بر ما رد كند بر خدا رد كرده است... ". (1) 4. روايت فضل بن شاذان از امام رضا (عليه السلام) نيز همين معنى را اثبات مىكند جائى كه مىفرمايد: " هيچ گروهى از گروهها و هيچ ملتى از ملل را نمى يابيم كه بقاء داشته باشند و زندگى كنند مگر با داشتن سرپرست و رئيسى كه براى اداره كردن آنچه در امور مربوط به دين و دنيا مورد نياز آنان است به او مراجعه مىكنند پس در شأن حكمت آفريدگار حكيم نيست كه آفريدگان خود را بدون تعيين رئيس شايسته براى آنان در امورى كه براى آنان ناگزير است و زندگى ايشان به جز با آنان پايدار نمى ماند باقى و رها سازد ". (2) دعاى فرج پس اين همه گفتهها و شنيدهها، چاره اى جز توسل به ذيل عنايت ربوبى نداريم كه دست به دعا برداريم و عرض كنيم:
" اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه الساعة وفى كل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتى تسكنه ارضك طوعا وتمته وفيها طويلا ".