23. غيب كخالقه عن كل ذى عمة * والعقل يعرفه أحلى من العلم 24. هو الذى عنده علم الكتاب وقد * عرفت من عنده علم من الرقم 25. لوح من الله محفوظ جوانبه * وانما فيه بطن السر والحكم 26. لايجرين فرامين القضاء إذا * لم يمضها، او لم تكن منه بمختتم 27. تذلل الروح، والراحيل حضرته * ألروح للعلم، والراحيل للرتم 28. طبايع الكون كانت من إشارته * تأثيرها لو أراد العطل تنفحم 29. أما ترى مدية، لانت بحدتها * من الخليل ونار البرد والسلم 23. او همانند آفريننده خود غايب و از ديدهها پنهان است، ولى عقل او را روشن تر از هر علم و آشكارى، مىشناسد. (يعنى گر چه غايب است ولى نزد عقلا آشكار و روشن تر است از آنكه ظاهر باشد) 24. او كسى است كه علم كتاب پيش اوست و او را كاملا مىشناسد هر آن كسى كه يك حرف از اسم اعظم پيش او بوده باشد.
25. لوحى است از جانب خدا كه محفوظ است اطراف او و اين است و جز اين نيست كه در او باطن رازها و حكمتها است.
26. فرمانهاى قضا هرگز جريان پيدا نمى كند تا زمانى كه او امضاء ننمايد يا از سوى آن حضرت، مهر كرده نشده باشد.
27. روح القدس تذلل مىنمايد وراحيل در خدمت آن جناب چون روح براى ابلاغ علم وراحيل براى نطق فرود مىآيند.
28. طبايع عالم امكان ذرهاى از اشارهء آن جناب مىباشد و تأثيرات آنها را اگر اراده نمايد، از كار مىاندازد.
29. آيا نمى بينى كارد با آن همه تندى و تيزى كه داشت از خليل نرم گرديد، و نمى بينى در كنار او آتش سرد و سالم را؟