اولويت دارند و با تصدى او، وظيفه از ديگران ساقط مىگردد مگر آنكه او در مواجهه با مسائل كلى اسلام از خط مستقيم اسلام و قرآن انحراف پيدا نمايد در چنين فرضى، ديگران اين وظيفه را به عهده مىگيرند متن عبارت معصوم (عليه السلام) چنين است:
" اما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا لهواه فللعوام ان يقلدوه و ذالك لايكون الا بعض فقهاء الشيعه لاكلهم ". (1) از فقيهان اسلام شناس آن فردى كه خود نگهدار و حافظ شريعت، مخالف هوى و هوس باشد تودهء مردم وظيفه دارند كه از او پيروى نمايند اين ويژگى و خصوصيت را برخى از فقيهان شيعه دارا هستند نه همهء آنان....
از نظر عقل و منطق مسألة زعامت و رهبرى فقيهان و اسلام شناسان واجد شرايط، علاوه بر اينكه از نظر روايت و نقل، قطعى ومسلم است از نظر عقل و خرد هم بسيار روشن و واضح است و آن روشنى به اين ترتيب است كه عصر ما بيش از هر چيز، عصر تخصص مىباشد مردم در كارهاى روزانهء خويش، به متخصص آن كار، مراجعه مىكنند.
بيمار پيش دكتر مىرود، در كارهاى ساختمانى به مهندس عمران و معمار ساختمان رجوع مىشود، و همچنين در مورد اسلام و نحوهء جهان بينى و حكومت ادارى آن نيز در صورتى كه بخواهيم كاملا و به تمام ابعاد اسلام و جزئيات آن راه يابيم و مورد عمل قرار يابد به اهل آن، مراجعه كنيم و مديريت و سرپرستى آنان را بپذيريم و در امور مهم حكومتى و ادارى جز پذيرفتن زعامت و رهبرى فقيه و سرپرست اسلام شناس عادل و عامل و متعهد، و آشنا با جزئيات و فروع اسلام، عملى و ممكن نيست.
سخن علامه طباطبايى علامه طباطبايى در مورد اصل ولايت و حكومت مىگويد:
" مسألة ولايت مسألة اى است كه هيچ اجتماعى در هيچ شرائطى نمى تواند از آن بى