اين مقام خلافتى است تكوينى كه به موجب آن جميع ذرات در برابر ولى امر، ضايع و نابود مىگردند و اين بحثى است كه در جاى خود ذكر شده است.
امتياز بسيار مهم رهبرى در سياست اسلامى اين است كه پيامبران و ائمه ما گذشته از مقام ظاهرى و نمايندگى از جانب خداوند در اثر سير تكامل معنوى و خارج شدن از خودپرستى و نزديك شدن به صفات كمالى الهى، داراى ولايت و مقامات معنوى بوده و در نتيجه از انحرافات و گناهان مصون، از الهامات غيبى برخوردارند جز خدا از هيچ كس و از هيچ چيز هراس ندارند، و با هيچ ابر ظالمى اهل سازش نبوده و نيستند و انسانها را نه تنها در امور محدود مادى و دنيوى، بلكه به سوى هر كمال مطلق راهبرى و راهنمائى مىكنند.
" ان الله يأمركم ان تودوا الأمانات إلى اهلها، واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل، ان الله نعما يعظكم به، ان الله كان سميعا بصيرا، يا ايها الذين آمنوا اطيعواالله و اطيعوا الرسول واولى الأمر منكم ". (1) خداوند امر فرموده كه امانتها را به اهلش (صاحبش) رد نماييد و هر گاه بين مردم داورى كرديد به عدالت و داد، داورى كنيد، خداوند به آن اندرزتان مىدهد و ياد آوريتان مىكند، بى شك خداوند شنوا و بيناست اى ايمان آوردگان خدا را اطاعت كنيد و پيامبران را اطاعت كنيد و اولياى امرتان را اطاعت كنيد. خداوند امر فرموده است كه امانات را به اهلش رد كنيد ".
عده اى بر اين عقيده اند كه منظور از امانات مطلق امانات خلقى (مال مردم) و خالقى (احكام شرعى) مىباشد و مقصود از رد امانت الهى اين است كه احكام اسلام را آنطور كه هست اجراء كنند.
گروه ديگرى معتقدند كه مراد از امانت، امامت است در روايت هم آمده است كه