45. ناموس رب، وقابوس الغيوب و من * قاموس علم، له الإرضاع والفطم 46. لو صاح يوما على الأفلاك من غضب * ألقت كواكبها، فرت إلى العدم 47. ويلتجى أسد الأبراج بالحمل * من قهره بخضوع، وهو لم يحم 48. للجوهر الفرد، (1) لو قال انقسم عجلا * لكان من أمره، فورا على قسم 49. ويا له قدرة، لو قال للصوردعى * المحل لبانت منه بالقصم 50. ولا تقل فيه ما قالوا لوالده * الأعلى وقل ما شئت لم تلم 45. او ناموس و صاحب اسرار پروردگار و مركز رازهاى الهى و اقيانوس علم و دانش است. شير دادن و از شير جدا ساختن از اوست.
46. اگر روزى از خشم، صيحه به آسمانها زند، آسمان ستاره هاى خود را افكنده و به سوى ديار عدم، رهسپار مىگردد.
47. اسد بر جها به حمل از خشم آن بزرگوار به شكستگى پناه مىبرد و آن هم نمى تواند او را حمايت نمايد.
48. به " جوهر فرد " اگر بفرمايد كه قبول تجزيه كن، با شتاب هر چه سريعتر در امتثال امر آن جناب (روحى له الفداء) تجزى پذير مىگردد.
49. او آن چنان قدرت و توان دارد كه اگر به صورتهاى مواد بگويد كه محل خود را ترك كنيد، فورا از آن جدا و فاصله مىگيرند.
50. در حق آن جناب مگو چيزى را كه در حق والد اعلاى آن جناب (پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله)) گفتند، و بگو هر آن چيزى را كه ملامت نگردى. (و مراد از كلمهء اعلى، علو در مرتبه و سلسلهء طبقات و مراتب است ظاهرا و ممكن است كه علو در قدر و منزلت باشد، اگر چه تصريح در معنى اول است) در مورد پيامبر بزرگوار اسلام، ساحر، كذاب، شاعر و... گفتند ولى مگر گفتهها تأثيرى در مجراى حقيقى وجود و هدف او داشت؟