يكى ديگر از نفى كنندگان انتساب اين تفسير، مرحوم علامه حلى صاحب كتاب " الخلاصه " مى باشد او مى فرمايد: " محمد بن قاسم يا محمد بن ابى القاسم مفسر استرآبادى كه ابن بابويه از او روايت كرده است فرد ضعيف و كذاب است و تفسير از آن سهل ديباجى است. (1) اين سخن عين سخن ابن غضائرى است و از آن ميان محقق تفرشى صاحب كتاب " نقد الرجال " و محقق داماد صاحب " شارع النجاة " واسترآبادى صاحب منهج المقال واردبيلى صاحب كتاب: " جامع الرواة " وشيخ محمد جواد بلاغى صاحب تفسير " آلاء الرحمان " و محقق شوشترى صاحب كتاب " الأخبار الدخيله " و استاد ميرزا ابوالحسن شعرانى صاحب حاشيه مجمع البيان مى نويسند:
يكى از اغلاط اين تفسير آنست كه حجاج بن يوسف، مختار بن ابى عبيده ثقفى را حبس كرد و قتل او را منظور داشت ولى متمكن از اين عمل نشد تا اينكه خداوند از دست او نجات داد و انتقام امام حسين (عليه السلام) را از قاتلان او گرفت!
با اينكه حكومت حجاج از سال 75 شروع شده است و مختار در سال 65 تا 66 ه. ق كشته شده است و او را مصعب بن زبير كشت و مصعب را عبد الملك بن مروان كشت.
(تفصيل آن را در پيوست ترجمه لهوف سيد بن طاووس به نام " فرجام قاتلان امام حسين (عليه السلام) " آورده ايم) و از ديگر اغلاط آن اينست كه توهم كرده است كه سعد بن ابى وقاص در فتح نهاوند حضور داشته است و در تفسير آيه * (وإن كنتم في ريب مما نزلنا) * مطالبى نقل كرده است كه طبع انسان از قرائت آن اشمئزاز دارد و اين گونه مطالب در شأن يك كتاب منسوب به معصوم (عليها السلام) هرگز نمى تواند باشد.
و باز در اين مورد آيت الله العظمى سيد ابوالقاسم خوئى صاحب كتاب " معجم رجال الحديث " (2) مى فرمايد: