دشمن خود با سلم ومحاربه ننمود و پيروزى را با صلح و ترك جنگ به دست آورد و آتش جنگ را خاموش ساخت عار شناى آن را ظاهر ساخت و مصلحت همان بود كه جز با صلاح جنگ نكند نه با سلاح، با اعمال و كارهاى صلح آميز دشمن را ذبح كند نه با قتال ونبال، آنچنان كه حركت و نهضت برادرش حسين (عليه السلام) بر طاغوت زمان خود همان بود كه با او مقاتله، ومحاربه نمايد خود و اصحاب خود را به كشتن دهد و اهل و عيال و امانتهاى رسالت را به اسارت بكشاند و همين امر در عالم سياست و قوانين غلبه وكياست با قطع نظر از اوامر الهى و مشيت ازلى همان بود كه صورت پذيرفته است واجب متغين در شرايط امام حسن (عليه السلام) و موقعيتى كه قرار داشت جز صلح با فرعون زمان چيز ديگرى نبود حقيقتى كه وجود دارد آنست اگر صلح امام حسن (عليه السلام) و شهادت امام حسين (عليه السلام) نبود براى اسلام، اسم و رسمى باقى نمى ماند و تمام تلاشها و كوششهاى مقام شامخ رسالت (صلى الله عليه وآله) و آنچه از خير، بركت هدايت و رحمت آورده بود تباه مى گرديد چون ابوسفيان و بخل او معاويه و نسل او يزيد تمام سعى و كوششان متمركز بود كه اسلام را به آن دوران جاهليت برگردانند و همان عبادت لات، عزى وجبت را مرسوم سازند. شايد اشاره به همين جايى كه پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: " حسن و حسين امام هستند خواه قيام ورزند يا قعود نمايند. شايد قصد دارد فرمود باشند حسن امام است در قعود خود، و حسين هم امام است در قيام و نهضت خود ". (1) كريم اهل بيت (عليه السلام) سخاوت و گشوده بودن دست انسان يكى از علائم و نشانههاى ايمان و باور قلبى افراد مى باشد پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: " دو خوى نيك است كه خداوند آن دو را دوست مى دارد: " حسن خلق و سخاوت " و در جاى ديگرى مى فرمايد: " سخاوت از نشانههاى ايمان است ". سخاوت از پاكى قلب و از فضايل نفسانى سرچشمه مى گيرد و مشعر آنست كه در قلب انسان رأفت و رحمت نهفته است وطبعا اين خوى نيك وقتى فضيلت شمرده
(٤٦٠)