عرب را عزيز و سربلند و افرادى را شريف و عزيز نمود خداوند متعال فرمود: " اين قرآن ذكرى است بر تو و بر قوم تو! هنگامى كه خداوند متعال او را از مردم گرفت عرب در مورد خلافت او اختلاف و تنازع نمودند پس انصار گفتند اميرى از ما و اميرى از شما باشد قريش گفتند: " ما اولياء و وابستگان او هستيم پس در حكومت او منازعه نكنيد پس عرب اين حق را به قريش زيبنده دانستند در حالى كه ما بوديم و مائيم اولياء و نزديكان او تعجب نيست منازعه و كشمكش تو بدون حق.
بارى أمير المؤمنين على بن ابيطالب (عليه السلام) هنگامى كه اجلش فرا رسيد مرا جهت اين كار (خلافت) قرار داد پس تقوى را در نظر بگير در مورد امت محمد (صلى الله عليه وآله) راهى را پيش گير كه خون آنان را حفظ كنى و امور آنان را به صلاح وسداد بكشانى. والسلام. (1) مباحثه و گفتگو در علم خود از ديگرى بياموز و علم خود را نيز بياموز پس به اين ترتيب علم خود و مطالبى كه هنوز نمى دانى متقن نموده اى.
افراد قابل انتخاب با افرادى رفت و آمد داشته باشى كه داراى ويژگيهاى زير باشند: يا احسان و نيكوكارى او را اميد داشته باشى يا از علم و دانشى او بهره گيرى نموده باشى يا بركت دعاى او را داشته باشى، يا رحمى بين تو و ايشان وجود داشته باشد. (2) سخنى در محضر امام (عليه السلام) روايت شده است كه روزى على (عليه السلام) به فرزندش حسن مجتبى (عليه السلام) فرمودند بلند شو و سخنرانى انجام ده تا كلام تو را بشنوم.
امام حسن (عليه السلام) به پا خاست و اين گونه سخن آغاز كرد: " ألحمدلله الذى من تكلم سمع كلامه، و من سكت علم في ما نفسه و من عاش فعليه رزقه، و من مات فإليه معاده، اما بعد فإن القبور محلتنا، والقيامة موعدنا، والله عارضنا، إن عليا باب من دخله كان مؤمنا،