چيزى نمى ترسيدم!!
ابو سوار عدوى مى گويد:
" سمره در يك صبحگاه چهل و هفت نفر از بستگان مرا كشت كه همه حافظ قرآن بودند ". (1) بيدار باش حوادث اين حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنان را از رخوت و سستى به در آورد و ماهيت اصلى حكومت اموى را تا حدى نشان داد.
در همان حال كه رؤساى قبايل، از آثار و منافع پيمان صلح امام حسن (عليه السلام) بهرهمند مىشدند، مردم عادى عراق، كم كم به ماهيت اصلى حكومت بيدادگر و خودكامهى معاويه كه به پاى خود به سوى آن رفته، و به دست خود، آن را تثبيت نموده بودند، پى مى بردند.
مردم عراق وضع خود را در زمان حكومت حضرت على (عليه السلام) به ياد آورده، حسرت مى خوردند و از كوتاهىهايى كه در پشتيبانى از على (عليه السلام) مرتكب شده بودند، و نيز از صلحى كه با اهل شام برقرار نموده بودند، انگشت ندامت به دندان مى گزيدند، و هر وقت به هم مى رسيدند، يكديگر را به خاطر گذشته ها، سرزنش نموده درباره اينكه در آينده چه مى توانند بكنند، به فكر و انديشه فرو مى رفتند به طورى كه بيش از چند سال نگذشت كه پى در پى هيئتهاى نمايندگى از طرف عراقيان به محضر امام حسين (عليه السلام) شرفياب شده از آن حضرت مى خواست بر ضد معاويه قيام كند. (2) بنابراين دوران صلح امام حسن (عليه السلام) دوران آمادگى و تمرين براى جنگ به شمار مى رفت تا روزى موعود - روزى كه جامعه ى اسلامى آمادگى و يارى انقلاب را داشته باشد - فرا رسد.