امام حسن (عليه السلام) پس از آنكه كوفه را به قصد جنگ با معاويه ترك گفت: " عبيدالله بن عباس " را با دوازده هزار نفر سپاه، به عنوان طلايهدار لشكر، گسيل داشت و " قيس بن سعد " و " سعيد بن قيس " را كه هر دو از ياران بزرگ آن حضرت بودند، به عنوان مشاور و جانشين وى تعيين نمود تا اگر براى يكى از اين سه نفر، حادثه اى پيش آمد، به ترتيب ديگرى جايگزين وى گردد. (1) حضرت مجتبى (عليه السلام) خط سير پيشروى سپاه را تعيين فرمود، دستور داد در هر كجا كه با سپاه معاويه رو به رو شدند، جلو پيشروى آنان را بگيرند و جريان را به امام (عليه السلام) گزارش دهند تا بى درنگ با سپاه اصلى به آنها ملحق شود. (2) عبيدالله فوج تحت فرماندهى خود را حركت داد و در محلى به نام " مسكن " به سپاه معاويه روبرو شد و در آنجا اردو زد.
طولى نكشيد به امام (عليه السلام) گزارش رسيد كه عبيدالله با دريافت يك ميليون درهم از معاويه، شبانه همراه هشت هزار نفر به وى پيوسته است.
بديهى است خيانت اين فرمانده، در آن شرايط بحرانى، در تضعيف روحيه ى سپاه و تزلزل موقعيت نظامى امام (عليه السلام)، تا چه حد مؤثر بود. ولى هر چه بود قيس بن سعد كه مردى شجاع و با ايمان، و نسبت به خاندان امير المؤمنين (عليه السلام) بسيار با وفا بود، طبق دستور امام حسن (عليه السلام) فرماندهى سپاه را به عهده گرفت وطى سخنان مهيجى كوشيد روحيه سربازان را تقويت كند، معاويه خواست او را نيز با پول بفريبد، ولى قيس فريب او را نخورد و همچنان در مقابل دشمنان اسلام، ايستادگى كرد. (3) توطئههاى خائنانه معاويه تنها به خريدن عبيدالله اكتفا نكرد، بلكه در راه ايجاد شكاف و اختلاف و شايعه سازى، در ميان ارتش امام مجتبى (عليه السلام) به وسيله جاسوسان و مزدوران خود، در