كوفيان ودشمنى هاى منافقين، واز همه بدتر شماتت دوستان نادان، به تدريج بر جگر آن حضرت ريخته شده بود.
امام حسن (عليه السلام) ضمن وصيت به برادرش حضرت حسين ودايع امامت را به او سپرد و شايستگى او را به جانشينى خود به مردم رسانيد وشيعيانش را به امامت او راهنمائى فرمود وسپس به آن حضرت سفارش كرد كه چون از دنيا رفتم چشم مرا بپوشان وغسل ده وكفن نما ودر تابوت گذاشته به سوى قبر جدم رسول خدا ببر تا تجديد عهدى با او نمايم وپس از آن به بقيع برده ودر كنار جده ام فاطمهء بنت اسد دفن كنيد وشما به زودى مى بينيد كه گروهى (بنى اميه) به تصور اينكه مرا مى خواهيد در كنار جدم دفن كنيد از شما ممانعت مى كنند ومن ترا به خدا سوگند مى دهم كه مبادا درباره ء من به اندازه ء شيشهء حجامتى خون ريخته شود ". (1) وصيت امام مجتبى (عليه السلام) علامه طبرسى در " اعلام الورى " مى نويسد: پس از آنكه امام مجتبى (عليه السلام) مسموم شد، امام حسين (عليه السلام) را به پيش خود فرا خواند دو اين چنين وصيت نمود:
برادرم! بزودى از شما جدا مى شوم، به پروردگارم مى پيوندم، مرا مسموم كردند، قلبم از تنم، ميان طشت جاى گرفت، مى دانم چه كسى مرا بدين روز افكند ولى او واين جنايت را به دادگاه قيامت موكول كردم، او را كار نداشته باشيد، وقتى از دنيا رفتم غسلم بده، كفنم كن، جنازه ء مرا جهت تجديد عهد به كنار قبر پيامبر (صلى الله عليه وآله) ببر، گروهى كه گمان مى كنند مرا آنجا دفن مى كنيد ممانعت خواهند كرد ولى هرگز نبايد، قطره خونى در پاى جنازه ام ريخته شود. (2) سپس بدنم را كنار قبر جده ام فاطمه بنت اسد، در بقيع دفن كنيد.
در صبح روز نوزدهم ماه رمضان كه امام مجتبى (عليه السلام) بر اثر ديدن زخم سر پدر مظلومش توسط شمشير ابن ملجم، بى تاب شده بود، أمير المؤمنين (عليه السلام) او را امر به صبر