همچنين از نفوذ معاويه در لشكر امام و شايعهپراكنى آنان را به نفع معاويه مورد توجه خويش قرار نداده اند.
بى وفائى بلاذرى نقل مىكند كه فرمانده اول لشكر دوازده هزار نفرى، پيش قراول امام مجتبى (عليه السلام) عبيدالله بن عباس بود و سپس اشاره اى دارد كه بعضى مى نويسند كه ابن عباس، مسئوليتى نداشته است. (1) يكى از ياران معاويه پيش عبيدالله آمد و سوگند ياد كرد كه حسن بن على تقاضاى صلح نموده است و ضمنا يك ميليون درهم براى او از سوى معاويه پيشكش آورد، و گفت به سوى معاويه روى آور، و سرانجام عبيدالله خود را به معاويه فروخت. [چنان كه در زمان أمير المؤمنين نيز اختلاس كرد و فرار كرد و به يمن گريخت وزير لواى بسر بن ارطاة قرار گرفت] (2) هنگامى كه عبيدالله، سپاه را به نفع معاويه ترك كرد، قيس بن سعد بن عباده، به فرماندهى لشكر، همت گماشت و از خيانت فاحش او براى لشكر، بازگو كرد و پيرو آن چهار هزار تن به عنوان نبرد با معاويه بار ديگر با قيس تجديد بيعت كردند. معاويه گمان كرد كه با جدا شدن عبيدالله، پشت لشكر امام، شكست خورده است. لذا فرمان داد تا بسر بن ارطاة حملهء خود را آغاز كند ولى آنان در برابر مدافعات جانانهء نيروهاى تحت فرمان قيس، شكست خوردند. معاويه جهت خريدارى قيس، قدم به پيش نهاد ولى قيس، همچنان وفادار به امام (عليه السلام) باقى ماند. معاويه در نامه اى به او نوشت:
" امام تو در ساباط مجروح شد، تو براى چه كسى نبرد مى كنى؟ " (3) پس از آن قيس منتظر فرمان جديد گشت تا نظر امام (عليه السلام) به او ابلاغ شود.