صاحب بپردازد.
بنى عباس با اينكه در اوائل جهت سوار شدن بر تخت رياست - باطله خودشان از ستم بنى اميه بر مردم بازگو كردند و خود را - خوب جلوه دادند ولى چند سال نگذشته بود كه يك مرتبه حقيقت را زير پا گذاشتند و چنان مستى و غرور آنها را يكى پس از ديگرى فرا گرفت كه ديگر سر از پا نمى شناخت.
هركس از مردان الهى مورد احترام و نظر مردم مىشد او را مىكشند و يا خانه نشين مىكردند و لذا چنان استبداد وزور بر دولت اسلامى حاكم شد كه ديگر كسى جرات ابراز حق را نداشت و در نتيجه عياشى و كيافى ولا ابالى گرى را پيش گرفتند و اسلام و مسلمين را بابتذال كشاندند و بدنبال آن دشمن كه مدتها در انتظار فرصت بود بار دگر جان گرفت و شروع به تضعيف اسلام و مسلمين پرداخت و سران اسلام بجاى اينكه از كرده هاى خود بر گردند و از خواب غفلت - بيدار شوند روز بروز به غفلت و شهوترانى خود ادامه مىدادند و بدين جهت اسلام ضعيف و مسلمين خوار و ذليل و كفر قوى وغريز شد و روى اين اصل دشمن روز بروز به منابع و مواد خام ما مسلط شدند و از منابع سرشار اين منابع ساختمانهاى آسمان خراش ساختند.