مشروط است به وقوع و تحقق آن علتى كه آن سرنوشت را در دست دارد. بديهى است كه در ميان علل و شرايط گوناگون، بعضى صورت وقوع پيدا مى كنند و برخى نه.
و باز واضح است، علت اينكه بعضى از علل و شرايط وجود پيدا مى كنند و بعضى نه، اين است كه علل و شرايط آن علل، موجود بوده است، و علت اينكه آن علل و شرايط ديگر وجود پيدا نكرده اند، اين است كه علل و شرايط آن علل، موجود نبوده، و همينطور علل و شرايط درجه سوم و چهارم..
مقدرات حتمى، يعنى مقدراتى كه در چنگ علل و شرايطى هستند كه آن علل و شرايط وجود پيدا مى كنند.
و اما مقدرات غير حتمى يعنى مقدراتى كه در دست علل و شرايطى مى باشند كه زمينه وجود براى آنها پيدا نمى شود. فرض كنيم شخص معينى از لحاظ ساختمان جسمى، استعداد دارد كه اگر حفظ الصحه را رعايت كند، صد و پنجاه سال عمر كند، ولى اگر رعايت نكند عمر او به نصف تقليل پيدا مى كند. مقدر او چنين است كه اگر رعايت حفظ الصحه بكند، صد و پنجاه سال عمر كند و اگر نكند، هفتاد و پنج سال. آنگاه آن شخص، رعايت نكرد و در هفتاد و پنج سالگى مرد. پس براى اين شخص، دو عمر، تقدير شده و هر دو مشروط بوده است، ولى شرط يكى، محقق شده و شرط ديگر، تحقق نيافته است.
آن تقديرى كه شرطش واقع شده و صورت واقع به خود گرفته، قضاء و قدر حتمى است، و آن كه شرطش واقع نشده، قضاء و قدر غير حتمى است.
در مقابل تمثيل، اين دو تقدير، مانند دو قانون است درباره يك نفر در زمينه دو شرط مختلف، مثلا قانون حكم مى كند كه اگر متهم، به جرم خود اقرار كند، مجازات مربوطه اجرا شود، و اگر اقرار نكند و دلائل ديگرى هم عليه او نباشد، آزاد گردد. حالا اگر متهم اقرار كرد، قهرا مجازات اجرا مى شود. قانون در باره اين شخص، از جنبه اينكه اگر اقرار كرد، بايد مجازات شود، قطعيت و حتميت