تاريخ بشريت را به سوى چنين انقلابى پيش مى برد. انقلابى كه عدل را به ميراث مى گذارد، عدلى كه هدف نهائى اسلام است.
و اين همان ايدهء مقدسى است كه دنيا با تمام امكانات خود، در جست و جوى آنست ولى اكنون فقط تصويرى از آن دارد. تصويرى كه در آن دوردستها و در دورترين كرانههاى افق آينده جاى دارد تصويرى كه فوق العاده بديع و دل انگيز است و آن تصوير دل انگيز عدل.
و ترسيم كنندهء اين تصوير همان جنبهء انسانى، انسان است و يا جنبهء آسمانى انسان. و اين انسان است كه مجموعه ايست از تضادها و عجيب اين است كه در اين موجود شگفت و مرموز، شيطان و رحمان هر دو نقش دارند، وجود انسان ميدان نبرد اين دو نيرو است. و تاريخ بشر صحنهء انعكاس اين نبرد.
آنگاه كه شيطان پيروز شود، جنگها در مى گيرد و ستم ها از در و ديوار فرو مىبارند، و بدبختى و سيه روزى شبستان انسانيت را سياه و تاريك مى كند.
و آنگاه كه رحمان و يا جنبهء آسمانى انسان به پيروزى رسد، جهان يكپارچه نور و صفا مى شود و پرتو عدل بر همه جا مىتابد، و فروغ سعادت چشمان بشريت را روشن مى كند.
اين دو نيرو همچنان در پيكارند، و پيروزى نهائى با رحمان است. و به آن هنگام است كه عدل و رحمت و صلاح و سداد همهء جهان را بر زير بال و پر مى گيرد. و اين همان چيزى است كه قرآن با اين كيفيت از آن ياد كرده است: " إن الأرض الله يرثها عبادى الصالحون ". سرانجام اين بندگان صالح و شايسته من، هستند كه زمين را به ارث مى برند و آنگاه كرهء زمين در تسخير صلاحيت و شايستگى و عدل درخواهد آمد. و اين همان ناموس تكامل است و همان خط سيرى است كه اسلام در آن گام نهاده و به پيش مى رود و سرانجام هم روزى به آن خواهد رسيد.
چه آنكه هر مكتبى به سوى هدفى پيش مى رود. مكتب روحانى انبياء نيز، از اين قاعده كلى و عمومى مستثنى نيست. مكتب روحانى انبياء كه از آن با كلمهء دين و مذهب تعبير مى كنيم از نخستين پيامبر آدم (عليه السلام) تا خاتم (صلى الله عليه وآله) شروع شده و در طول اعصار و قرون به همراه كاروان زمانه همچنان به جلو رفته است. هدف اين مكتب را قرآن اين چنين