احكام اتفاقات، رجوع كنيد به كسانى كه سخنان ما (امامان) را نقل مىكنند.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد: " در اختلاف به راويان حديث ما كه به حلال و حرام خدا طبق قواعد آشنا و احكام ما را طبق موازين عقلى و شرعى مىشناسند، رجوع كنند و آنگاه علماء را به فرمانروايى منصوب نموده مىفرمايد: " فانى قد جعلته عليكم، حاكما ". (1) من كسى را كه داراى چنين شرايطى باشد حاكم و فرمانروا بر شما قرار دادم و كسى كه اين شرايط را دارا باشد، از طرف من، براى امور حكومتى و قضائى مسلمين تعيين شده و مسلمانان حق ندارند به غير او رجوع كنند.
1. در عوائد نراقى، ص 186 از فقه رضوى روايتى نقل مىكند كه:
" منزلة الفقيه في هذا الوقت، كمنزلة الأنبياء في بنى اسرائيل ". مقام فقيه در اين زمان همانند مقام پيامبران بنى اسرائيل است.
از عموم روايت مىفهميم آنچه را كه براى حضرت موسى در امر حكومت و ولايت بر مردم بوده است براى فقهاء نيز مىباشد.
2. امير المؤمنين مىفرمايد: كه رسول الله فرمود: اللهم ارحم خلفايى، خدايا جانشينان مرا رحمت كن و اين سخن را سه بار تكرار فرمود. سوال شد كه اى پيامبر خدا جانشينان شما چه كسانى هستند؟
فرمود: كسانى كه بعد از من مىآيند، حديث و سنت مرا نقل مىكنند و آن را پس از من به مردم مىآموزند.
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) مىفرمايد: " الفقهاء حصون الأسلام، كحصن سور المدينه لها " فقهاء دژهاى اسلامند و براى اسلام نقش حصار شهر را براى شهر دارند، آيا اگر فقيه كنج منزل بنشيند نه دخالت در امور اجتماعى مسلمانان كند و نه اهتمام به امور مسلمين داشته باشد به او دژ اسلام گفته مىشود آيا او در گوشهء منزل حافظ اسلام است؟