فرمود: تا جعفر بيايد.
گفتم: امير فقط به آزادى شما فرمان داد، و از جعفر نامى نبرد.
فرمود: نزد امير برو و بگو ما از يك خانه (خانواده) بيرون آمديم، و اگر من تنها بازگردم و جعفر همراه من نباشد امورى پيش مى آيد كه بر او پوشيده نيست.
على جرين نزد خليفه رفت و بازگشت و گفت: امير مى گويد من جعفر را به خاطر شما آزاد مى كنم، و او را به جهت جرم و خيانتى كه نسبت به شما و خودم انجام داده بود زندانى كرده بودم. و جعفر را آزاد كردند و همراه امام به خانه اش بازگشت. (1) از آنچه به اجمال و به طور فشرده از وضعيت حكومت خلفا و رفتارشان با امام (عليه السلام) نقل كرديم آشكار است كه امام عسكرى (عليه السلام) در دورانى سخت و پرخفقان مىزيستهاند، و حكومتها همواره نسبت به امام، مراقبت شديدى داشته و بارها آن گرامى را زندانى نموده اند، تاريخ گوياى آنست كه حتى در اوقاتى هم كه امام در زندان نبوده اند پيرامون آن گرامى رفت و آمدها كنترل مى شده است و دوستداران و شيعيان نمى توانستند به راحتى با آن حضرت در تماس باشند، و برخى شيعيان گاهى به كمك برخى علويان به منزل امام راه پيدا مى كردند، در " كشف الغمة " مى خوانيم: مردى از علويان در زمان امام عسكرى (عليه السلام)، در طلب معاش از سامراء بيرون آمده به سوى بلاد جبل (قسمتهاى كوهستانى غرب ايران تا همدان و قزوين) مى رفت، مردى از دوستداران امام از مردم حلوان (پل ذهاب) به او برخورد و پرسيد: از كجا آمده اى؟ گفت: از سامراء.
پرسيد: آيا فلان محله و فلان كوچه را مى شناسى؟
گفت: آرى.
پرسيد: از حسن بن على (عليه السلام) خبرى دارى؟
گفت: نه!
پرسيد: براى چه به جبل آمده اى؟