رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: آن وقت بهشت به خود مىبالد مانند باليدن عروس ".
16. ابن عباس گفت: " روزى با رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بوديم كه فاطمه (عليه السلام) در حالى كه گريه مى كرد، به رسول خدا وارد شد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: پدرت به قربانت چرا گريه مى كنى؟
عرض كرد: " حسن و حسين " (عليها السلام) از خانه بيرون رفته اند و نمى دانم شب را كجا به سر مى برند. فرمود: گريه منما: خدايا آن دو را حفظ مى كند، چيزى نگذشت كه جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد غم مخور آنان در باغ بنى نجار هستند، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) با اصحابش به باغ بنى نجار آمدند ديدند كه " حسنين " (عليها السلام) دست به گردن هم خوابيده اند. رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بى اختيار خود را به روى آن دو انداخت، شروع به بوسيدن آنان كرد تا بيدار شدند، " حسن " (عليه السلام) را به شانهء راست و " حسين " (عليه السلام) را به شانهء چپ خود، سوار كرد و به راه افتاد ".
" ابوبكر " گفت: اى رسول خدا يكى از آن دو را به من بده، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود:
" نعم المطى مطيهما ونعم الراكبان هما وأبوهما خير منهما حتى أتى المسجد ".
" چه خوب شترى است مركب آنان و چه سوارههاى خوبى هستند آن دو، و پدرشان از آن دو بهتر است تا به مسجد رسيدند ".
رسول خدا همچنان ايستاده بود و بچه ها هنوز روى شانههايش بودند، خطاب به مسلمانان فرمودند: " مردم مى خواهيد شما را به بهترين افراد بشر از نظر جد وجده راهنمائى كنم؟ همه گفتند: بلى اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: " حسن و حسين " (عليها السلام) كه جدشان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خاتم پيامبران است وجده شان " خديجه " دختر خويلد كه سيده ء زنان اهل بهشت است. آيا مى خواهيد شما را به بهترين افراد بشر از نظر عمو و عمه راهنمائى كنم؟ گفتند: بلى اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: " حسنين " (عليها السلام) چون عمويشان جعفر و عمه شان ام هانى است.
اى مردم! مى خواهيد شما را به بهترين افراد بشر از نظر خاله و دائى راهنمائى كنم؟
همه گفتند: بلى. فرمود: باز هم " حسن و حسين " (عليها السلام) چون دائى آنان قاسم پسر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و خاله شان زينب دختر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) است آنگاه فرمود: خدا مى داند كه