همانند آنم كه يكى از آنان مى باشم در پايان خطبه او را دعا مى كند و خير دنيا و آخرت را بر او مى طلبد.
بار سوم در نهج البلاغه در خطبه 24 در مقام وصيت به امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى فرمايد: " حسن بن على مال مرا عهده دار شود خود از آن مصرف كند و به ديگرى هم ببخشد آن سان كه روا بود و شايسته اگر براى حسن، حادثه اى پيش آيد و حسين زنده باشد او بدين كار بپردازد و وصيت را انجام دهد چنان كه بايد و شايد.
دو پسر فاطمه - حسن و حسين - را از صدقهء على همان است كه از آن ديگر پسران است من انجام اين كار را به عهده ء پسران فاطمه مى گذارم تا خشنودى خدا را بدست آورده باشم و به رسول او نزديكى جويم و پاس حرمت او و خويشاوندى او را داشته باشم ". (1) بار چهارم در نهج البلاغه در خطبه 73 حسن و حسين را در مقام شفاعت مروان بن حكم مى بينيم وعلى (عليه السلام) بنابر خواست آنان، مروان را رها مى سازد سپس اظهار مى دارند اجازه ء مى فرمائيد كه او با شما بيعت نمايد؟
امام (عليه السلام) در پاسخ مى فرمايد: مگر او يك بار پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت چنين فرد پيمان شكنى نيازى نيست كه با دستى همچون دستان جهود مكار بيعت كند ولى در نهان آن را بشكند و كنار بگذارد...! (2) بار پنجم در مقام عتاب به ابن عباس كه گويا بخشى از بيت المال را مورد تصرف خويش قرار داده است در خطبه 41 چنين مى خوانيم: به خدا اگر حسن و حسين هم چنان مى كردند كه تو كردى از من روى خوشى نمى ديدند و به آرزويى نمى رسيدند تا آنكه حق را از آنان بستانم و خسارتى را كه در اثر ستم آنان، پديدار گشته است نابود گردانم.... (3)