اشكال دومى را هم كه بايد پيش از اشكال اولى حل مى شد خود معاويه برطرف نمود.
معاويه براى اينكه معارضى در اين كار نداشته باشد به فكر از بين بردن امام حسن (عليه السلام) افتاد تامجوزى براى الغاى ماده دوم قرارداد صلح به دست آورد در صورتى كه پياده كردن اين نقشه نظر او را كاملا تأمين نمى كرد زيرا با از بين رفتن امام حسن (عليه السلام) برادرش حضرت حسين معارض جانشينى يزيد بود چون در ماده دوم قرارداد قيد شده بود كه پس از معاويه حكومت متعلق به حسن است واگر براى او حادثه اى پيش آيد متعلق به حسين، به همين جهت هم حضرت حسين (عليه السلام) به احترام همين عهد نامه تا معاويه زنده بود حرف نمى زد ولى پس از مرگ وى چون امام حسن (عليه السلام) نيز در قيد حيات نبود برابر ماده دوم همان عهد نامه، حكومت متعلق به حضرت حسين بود وچون معاويه نقض عهد كرده و برخلاف شروط قرارداد يزيد را به جانشينى خود معين كرده بود لذا امام حسين (عليه السلام) زير بار بيعت يزيد نرفت وكار به جنگ وقتال كشيد.
معاويه براى از بين بردن امام حسن (عليه السلام) نقشه هاى گوناگونى در ذهن خود ترسيم مى كرد. وبالأخره از ميان آنها طرح مسموم ساختن آن حضرت را بوسيلهء جعده انتخاب نمود تا در افكار عمومى خود را از اين جنايت بركنار داشته ووقوع آنرا مربوط به اختلافات خانوادگى وداخلى او جلوه دهد. (1) سم كشنده اى كه گويا از ريزه هاى الماس بود تهيه ديد وآنرا با صدهزار درهم محرمانه به وسيله مروان بن حكم فرماندار مدينه بود به جعده (دختر اشعث بن قيس وهمسر امام) فرستاد ووعده داد كه اگر شوهرت را مسموم كنى ترا به همسرى يزيد در مى آورم.
ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: " كه معاويه پول را فرستاد ولى به وعده ء دوم وفا ننمود ". (2) گويا جعده ء ملعونه تلون ونفاق را از پدر منافقش اشعث به ارث برده بود ومعاويه هم به همين جهت بين چند همسر امام او را به چنين امر خطيرى انتخاب كرده بود مانند يك