روانكاور وروانشناس ماهرى به نقاط ضعف زنانهء او كه پول دوستى وبوالهوسى بود انگشت نهاده بود.
جعده پس از دريافت نامهء معاويه، وخواندن آن به فكر فرو رفت ونگاهى به سكه هاى طلا كه به او چشمك مى زد، انداخت سپس در عالم خيال، همسرى يزيد فرزند خليفهء وقت وفررود به كاخ پرشكوه شام را از نظر گذرانيد وعقل وهوش خود را به كلى در اختيار نفس امآره گذاشت وشرافت وافتخار همبستگى با خاندان رسالت وامامت را فراموش كرد وتصميم گرفت كه دستور معاويه را درباره ء امام به مرحلهء اجراء درآورد.
درباره ء مسموم شدن امام روايات مختلفى آمده است بعضى ها نوشته اند كه جعده آن سم را در كوزه ء آب ريخت وآنرا بالا سر امام كه در خواب بود گذاشت وآن حضرت پس از بيدار شدن از آب كوزه خورد واحساس مسموميت نمود.
برخى ديگر نوشته اند سم را داخل شير نمود ودر موقع افطار كه آن جناب روزه دار بود بدو خورانيد وبنا به بعضى روايات پس از خوردن سم امام تا چهل روز در بستر بيمارى افتاد وبنا به نوشتهء برخى هم چون سم خيلى قوى ومؤثر بود امام همان شب از دنيا رفت يا اينكه يكى ودو روز بيشتر در قيد حيات باقى نماند.
به هر صورت آنچه مورد اتفاق مورخين است مسموميت آن حضرت، به دستور معاويه وبه دست جعده توسط سم مهلكى بوده است. (1) امام (عليه السلام) را پيش از آن هم چند مرتبه مسموم ساخته بودند ولى آن مسموميت ها چندان مؤثر نبود وحضرت شفا يافته بود.
امام حسن (عليه السلام) پس از آنكه احساس مسموميت نمود به جعده فرمود اى دشمن خدا!
مرا كشتى! وفريب معاويه را خوردى در حاليكه او به وعده ء خود وفا نخواهد كرد واز او خيرى به تو نخواهد رسيد خداوند تو واو را كيفر دهد.