لبني الإنسان إن شاء بها أن يخلدا * نرسد جز پرى وحور در انجا پيدا لي من رأيك والعقل سبيلا وهدا * دوزخ است صحبت ناجور ودرد است وبلا كل من جد بها أدرك نهج السعدا * آنكه جور است جو در باغ ارم با سعدا إنما جاء جواد ناعتا فيما غدا * همچو تو رهبر من باشى ومن پيرو تو لسجاياك بما حق بها أن تحمدا * بهر آيين تو من ييرو تو چون مردا يادگارى است خليلي كه بماند بر آن * ياس ان مرد خردمند بهر لحن وصدا * * *
(١٢٤)