هم در آن لشكر به شمشير ومردى آن حضرت بود. بعد از نصرت الهى به قوت شاهى.
الفارق [رأس] عمرو بن عبد ود يوم الخندق بالأيد المتين آن حضرت جدا گرداننده كله سر عمرو بن عبدود است روز خندق به قوت محكم خود.
واين اشارت است به جنگ آن حضرت روز خندق. روايت كرده اند كه در سال سوم از هجرت كه لشكر كافران ده هزار مرد جمع شدند وبه مدينه آمدند وآن حضرت خندقى گرد مدينه بكند، چون لشكر كافران در آن طرف خندق فرود آمدند چند كس از پهلوانان نامدار عرب كه هر يك از ايشان در جنگ ودلاورى مشهور بودند وپيشواى ايشان عمرو بن عبدود بود كه در عرب همچنان مسلم ومشهور بود در پهلوانى كه رستم در عجم، وهيچ كس را در عرب طاقت مقابله ومقاتله او نبود واو تنها با لشكرها جنگ مى كرد وتنها به غارت قبيله ها مى رفت ودر تمام عرب پهلوانان نامدار او را مسلم داشته بودند وهيچ كس هرگز تنها به جنگ او نرفته بود، عمرو در روز خندق يراق واسباب جنگ بپوشيد وبا آن پهلوانان به كنار خندق آمد. در مقابل خيمه حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم چون خندق را بديد گفت: اين تدبيرى بود كه هرگز در عرب نكرده بودند محلى گشاده از طرفى پيدا كرد واسب در خندق جهانيد وپسرى داشت نام او حسل واو قرينه پدر بود [در] پهلوانى، او هم اسب بجهانيد وپهلوانان كه همراه او بودند همه اسب بجهانيدند ومقابل خيمه حضرت پيغمبر همه صف كشيدند وبايستادند، وعمرو آواز برداشت وگفت: اى جماعت مسلمانان شما دعوى مى كنيد كه هر كس از شما كه كشته شود به بهشت رود، هر كس از ما كشته گرديد به دوزخ رود، يكى از شما به مبارزت من بيرون آيد تا او را به بهشت فرستم يا او مرا به دوزخ فرستد، چون