محمد بن مسلم با توجه به شخصيت ارزنده ء علمى و معنوى كه داشت، فوق العاده مورد توجه و علاقه پيشواى ششم بود و همواره از حمايت و پشتيبانى كامل آن امام همام برخوردار بوده است.
روزى به امام صادق (عليه السلام) گزارش رسيد كه ابن ابى ليلى (همان شخصى كه در مسأله فروش كنيز درمانده بود و با راهنمايى محمد بن مسلم از بن بست رهايى يافت) در جريان قضايى شهادت محمد بن مسلم را رد نموده و گواهى او را نپذيرفته است.
اين موضوع بر امام گران آمد و سخت ناراحت شد. " ابوكهمش " مى گويد: به محضر امام صادق (عليه السلام) شرفياب شدم. فرمود: شنيده ام محمد بن مسلم نزد ابن ابى ليلى شهادت داده و او شهادت محمد بن مسلم را رد كرده است؟
گفتم: بلى. فرمود: وقتى به كوفه رفتى، نزد ابن ابى ليلى برو و به او بگو: سه مسأله از تو مى پرسم، پاسخ آنها را از تو مى خواهم، ولى به شرط اينكه جواب مسأله را با قياس، يا به نقل از قول فقها و محدثان ندهى. آنگاه سه مسأله زير را از او بپرس.
(اين سؤالها مخصوصا امروز كه با كوشش فقها و توسعه علم فقه براى بسيارى از مردم بسيار ساده جلوه مى كند، چنانچه در ذيل خواهيم ديد، آن روز قاضى كوفه را عاجز ساخت) و هنگامى كه ابن ابى ليلى از پاسخ اين مسائل عاجز ماند، چنين بگو:
جعفر بن محمد مى گويد: به چه علت شهادت شخصى را كه به احكام خدا و روش و دستور پيامبر (صلى الله عليه وآله) از تو داناتر است رد كرده اى؟
" ابوكهمش " مى گويد: وقتى وارد كوفه شدم، پيش از آنكه به خانه ام بروم، نزد ابن ابى ليلى رفتم و گفتگوى زير بين من و او رد و بدل شد:
سه سؤال از شما دارم، ولى خواهش مى كنم پاسخ مرا با قياس يا از زبان فقها و محدثان ندهيد، بلكه رأى و نظر خود را بگو.
رأى شما درباره ء شخصى كه در دو ركعت اول نماز واجب شك كرده است چيست؟
ابن ابى ليلى مدتى سر به پائين افكند، آنگاه سر بلند نموده گفت: