هدايت خوانده اند، از امام سجاد (عليه السلام) بدين مضمون نقل كرده است: " مردى نزد على بن الحسين (عليها السلام) آمد و به وى گفت: فلان كس تو را نكوهش مى كرد و حرفهاى ناشايست دربارهء تو مى گفت: امام فرمود: با من بيا تا نزد او برويم، پس به طرف خانهء آن كس به راه افتادند مرد سخن چين پيش خود چنان گمان مى كرد كه امام به زودى از وى انتقام خواهد گرفت چون نزد او رسيدند امام فرمود: اى فلانى! اگر آنچه دربارهء من گفته اى درست باشد، خدا مرا بيامرزد و اگر نادرست باشد، خدا تو را بيامرزد ".
6. " احمد بن محمد بن عبد ربه " اندلسى، صاحب كتاب " العقد الفريد " مىنويسد:
" چون على بن الحسين (عليه السلام) به نماز مى ايستاد، لرزش شديدى او را فرا مى گرفت علت آن از او سؤال شد فرمود: واى بر شما مگر نمى دانيد در برابر چه كسى ايستاده ام؟ و با چه كسى قصد مناجات و راز و نياز دارم؟! " (1) 7. سفيان بن عيينه: " على بن حسين (عليه السلام) به قصد حج راهى مكه شد. هنگامى كه احرام بست و بر مركب خود قرار گرفت رنگش زرد شد و لرزه بر اندامش افتاد و نتوانست لبيك بگويد. به او گفته شد چرا لبيك نمى گوئى؟ فرمود: از آن مى ترسم كه من لبيك بگويم و در جواب من گفته شود: " لالبيك ". (2) 8. مالك بن أنس: " لم يكن في أهل بيت رسول الله (صلى الله عليه وآله) مثل على بن الحسين ". (3) " در بين اهل بيت رسالت (عليه السلام) فردى همانند على بن حسين (عليه السلام) وجود نداشت ".
" به من خبر رسيده است كه على بن حسين (عليه السلام) تا زنده بود در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و به خاطر كثرت عبادتش او را " زين العابدين " نام نهادند ".
9. حسن بصرى (م 110 ه): " حسن بصرى " از اهل بصره و از مشاهير تابعين مى باشد كه فيض ملاقات اكثر اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را دريافته بود وى كه پيش عامه، به زهد و