6. اين همان " على " است كه پدرش پيمبر خداست، همان پيمبرى كه اقوام و امم در پرتو عنايتش، رهسپار سر منزل هدايت گشته اند.
7. اين همان كسى است كه " جعفر طيار " و " حمزهء سيد الشهداء " عموهاى اويند:
حمزه همان قهرمان نامدار، و شير دشمن شكارى است كه محبتش را با جان و وجدان هر انسان آزاد پيوندى دقيق و پيمانى وثيق است.
8. اين فرزند فاطمه، سرور بانوان جهانست، و پسر پاكيزه گوهر وصى پيمبر است كه آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانهء تيغ بى دريغش همى درخشيد.
9. هر زمان كه قبائل قريش به سوى او بنگرند شعراء و خطباى ايشان به مدح و نيايش زبان همى گشايند و بى اختيار اذعان و اقرار مى كنند كه: هر گونه جود و احسان به او همى پيوندد و كاروان كرم در منزلگاه مكارم او، رخت همى گشايد.
10. جود و عطاى كف بخشاى او چنانست كه چون به آهنگ دست سودن بر ركن " حطيم " گام فرا نهد گوئى كه ركن مىخواهد تا او را نزد خود نگاه دارد و از جود و عطايش، برخوردار گردد.
11. اينكه تو گفتى: " اين كيست؟ " رونق عظمت و جلوه جلال و شكوه شخصيت او را فرو نمىكاهد، زيرا كه تو او را نمى شناسى ولى عرب و عجم همه او را همى شناسند.
12. او به قله مجد و عظمت، و ستيغ جلال و عزتى نسب همى برد كه مسلمانان عرب و عجم از رسيدن به آن فرو مانده، و به زانو در آمده اند.
13. او از فرط آزرم ديدگان فرو مى پوشد و حاضران حضرتش تحت تأثير هيبت و عظمتش ديدگان فرو مى پوشند و جز به هنگامى كه لب به تبسم بگشايد سخنى در حضور او بر زبان نمى آورند.
14. پردههاى ظلمت از برابر نور جبين و فروغ طلعتش شكافته مى شود بمانند خورشيد كه از درخشيدنش طبقات فشرده " مه " پراكنده مى گردد.
15. او نياز نيازمندان و خواهش سائلان را هميشه با چهره گشوده و منطق مثبت