2. نكته دومى كه استفاده مى شود موضع گيرى بنى هاشم با بنى اميه و زمامداران ستمگر آنان مى باشد به حدى كه امام (عليه السلام) جبران خسارت مالى او را از طريق يكى از هم فكران و هم مكتبان خويش فراهم مى سازد و او را از توسل به درهاى ستمگران و دربار آنان جلوگيرى مى فرمايد.
3. نكته پايانى هم كه استفاده مى شود منبع مالى و منشأ برخى از احسانها و اتفاقات امام (عليه السلام) است معلوم مى گرد، ياران، اصحاب و شيعيانى بوده اند كه در اهداف خير و نيكوكارى و برخى از مخارج آن بزرگوار، به آن حضرت (عليه السلام) يارى مى رساندند و شايد اين افراد در ديگر مشروعات و نيات خير و انسانى آن امام همام (عليه السلام) همكارى و هم فكرى داشته اند به همان ترتيبى كه امروز مراجع عاليقدر تقليد، و مقلدين خويش دريافت مى كنند.
حديثى از آن بزرگوار چون صحبت كمك و ايثار به ميان آمد بىمناسبت نيست حديث جالبى از آن بزرگوار بازگو شود ابوحمزه شمالى از امام سجاد (عليه السلام) روايت مىكند:
كسى كه مؤمنى را اطعام نمايد و او را از گرسنگى درآورد خداوند متعال او را از ميوههاى بهشتى اطعام مى كند و كسى كه فردى از تشنگى نجات دهد خداوند متعال او را از رحيق مختوم سيراب مىسازد و كسى كه مؤمنين را (در موقع نياز) لباسى بپوشاند خداوند متعال او را از لباسهاى سبز مىپوشاند و در حديث ديگرى او در خمان و پناه خدا است مادام كه سخنى از آن باقى مانده باشد. (1) نوفلى گويد: در نزد امام هادى (عليه السلام) از صدا و آهنگ خوش گفتگو كردم، فرمود: امام سجاد (عليه السلام) قرآن تلاوت مىكرد و گاهى مردم از صداى زيباى او بيهوش مىشدند، و اگر امام اندكى از صداى زيباى خود را ظاهر كند مردم طاقت شنيدن آن را ندارند.
گفتم: آيا پيامبر (صلى الله عليه وآله)، با مردم نماز نمى خواند و صداى خود را به تلاوت قرآن بلند