عزوجل - است او از جانب تو سخن مى گويد و تو از جانب او سخن نمى گوئى. او براى تو دعا مى كند و تو براى او دعا نمى كنى. ايستادن تو را برابر خداى - عزوجل - كفايت مى كند و تو از او كفايت نمى كنى.
پس اگر در آن نقصى باشد بر اوست نه بر تو. و اگر درست باشد، تو شريك او هستى و او را بر تو برترى نيست. او خود را سپر تو و نمازش را سپر نماز تو كرده است. پس او را بدين اندازه سپاس گوى.
31. حق همنشين:
و اما حق همنشين تو اينست كه با او نرم خو باشى. و در سخن گفتن با وى به راه انصاف روى و از آنجا كه نشسته اى جز با رخصت او برنخيزى. - و آنكه نزد تو نشيند تواند كه بى رخصت تو برخيزد - و لغزش او را فراموش كنى. و خوبىهاى او را حفظ كنى و جز سخن نيك به گوش او نگويى.
32. حق همسايه:
و اما حق همسايه ات، حفظ اوست در نهان و بزرگداشت اوست در عيان و يارى او اگر ستمديده باشد. و بايد كه عيب او را نجويى. و اگر از او زشتى ديدى آن را بپوشانى. و اگر دانستى اندرز تو را مى پذيرد او را اندرز دهى - چنان كه بين تو و او بماند - و هنگام سختى او را رها نكنى. و از خطاى او درگذرى. و گناه او را ببخشى. و با او بزرگوارانه معاشرت كنى.
تمام نيروها و قدرتها از آن خداست.
33. حق رفيق:
و اما حق رفيق تو اين است كه با او با انصاف و بزرگوارى همراه باشى. و چنان كه او تو را اكرام مى كند وى را اكرام كنى. و بر او وسيله رحمت باشى نه وسيلهء نقمت و عذاب. تمام حول و قوت از سوى خداست.
34. حق شريك:
و اما حق شريك تو اينست كه اگر غايب باشد، او را كفايت كنى. و اگر حاضر باشد او را رعايت نمائى و مخالف او حكمى نكنى. و بى مشورت او كارى انجام ندهى. مال او را