نگهبانى كنى و در بسيار و يا اندك آن، خيانت نورزى. چه مادام كه دو شريك به يكديگر خيانت نكنند دست خدا با آنهاست.
35. حق مال:
و اما حق مال تو اينست كه آن را جز از راه حلال نگيرى. و جز در آن راه خرج نكنى. و كسى را كه سپاس تو نمى دارد بر خود مقدم ندارى. پس در آن به اطاعت پروردگار كار كن.
تمام حول و قوت از سوى خداست.
36. حق وام خواه:
و اما حق وامخواه تو اينست كه اگر مال دارى وام او را بپردازى. و اگر تنگدست هستى با سخن نيكو او را راضى سازى و با لطف و مهربانى، او را از سر خود بازكنى.
37. حق معاشر:
و حق معاشر آن است كه وى را فريب ندهى، و گول نزنى، و نيرنگ با او به كار نبرى و در كار او از خداى تبارك و تعالى بترسى.
38. حق خصم بر تو:
و حق خصمى كه بر تو ادعا دارد، اگر آنچه دعوى كند درست باشد تو گواه او بر خود باشى و بر او ستم روا ندارى. و حق او را به تمام و كمال بدهى و اگر دعوى باطل كند، با او مدارا كنى و جز راه مدارا پيش نگيرى و در كار او خداى خويش را به خشم نياورى.
39. حق تو بر خصم:
و حق خصم تو كه بر او دعوى دارى اين است كه اگر در دعوى خود راستگو باشى، به نيكويى با وى سخن گوئى. و حق او را انكار نكنى. و اگر در مطالبات خود دروغگويى از خداى - عزوجل - بپرهيزى. و به سوى او توبه كنى و دعوى را رها سازى.
40. حق رأى خواه:
و حق آن كس كه با تو مشورت كند اينست كه اگر در آنچه پرسد چيزى مى دانى بگويى.
و اگر نه او را به آن فردى كه داند راهنمائى كنى.