را نوشت و همراه مسلم فرستاد. (1) در آن نامه، وعدهء قبول درخواست ايشان را داده و نوشته بود:
" من پسر عموى خود مسلم بن عقيل را به سوى شما فرستادم تا هدف شما را بدست آورد و مرا از آن مطلع سازد ".
مسلم نامه را گرفت و به كوفه آمد. اهل كوفه از نامهء حسين (عليه السلام) و آمدن مسلم شاد شدند و او را در خانهء مختار بن ابى عبيدهء ثقفى جاى دادند. شيعيان به ديدن مسلم مى آمدند و هر دسته اى كه وارد مى شدند، مسلم نامهء حسين (عليه السلام) را مى خواند. اشك شوق از ديدگان آنان جارى مى شد و بيعت مى كردند، تا اين كه هيجده هزار نفر با او بيعت نمودند.
ابن زياد فرماندار كوفه شد عبد الله بن مسلم باهلى وعمارة بن وليد وعمر بن سعد نامه اى به يزيد نوشتند و ورود مسلم را گوشزد نمودند و درخواست كردند كه نعمان بشير (2) را از كوفه معزول نمايد و ديگرى را والى كوفه سازد.
يزيد به عبيدالله بن زياد كه در آن هنگام والى بصره بود، نامه اى نوشت و ولايت كوفه را علاوه بر بصره به او واگذار كرد و جريان كار مسلم و حسين (عليه السلام) را در آن نامه درج نمود و