بودم و بدين جهت نتوانستم شما را يارى كنم ". حضرت، عذر او را پذيرفت و از او تشكر كرد و بر پدرش، صعصعه، رحمت فرستاد.
منازل وبيوت مدينه مؤلف مى گويد:
سپس امام سجاد (عليه السلام) با اهل و عيال خود به مدينه آمد و به خانه هاى خويشان و مردان طايفهء خود نگريست. ديد همهء خانه ها به زبان حال خود براى فقدان حاميان و مردان خود نوحه مى كنند و اشك مىريزند و مانند داغداران ندبه مى نمايند، از او احوال صاحبان خود را جويا مىشوند و سوز و اندوه آن حضرت را بر مصرع كشتگان خود به هيجان مى آورند.
خانهء بى صاحب حسين (عليه السلام) فرياد " وامصيبتا! " برداشته است و مى گويد: " اى مردم! از اينكه چنين نوحهسرايى مى كنم و فرياد مى زنم، مرا معذور داريد. شما هم در اين مصيبت مرا يارى كنيد، زيرا آن كسانى كه من از فراق آنان مىنالم و بر اخلاق كريمهء آنها سوگوارم، همدم شب و روز من و چراغ روشن تاريكيها و سحرها، ريسمان خيمهء شرف و افتخار، باعث نيرو و پيروزى من، و به جاى خورشيد و ماه من بودند.
چه بسيار شبها كه با بزرگوارى خود، وحشت مرا زدودند و به بركت خود، بر حرمت من افزودند و مناجات سحرگاه خويش را به گوش من رسانيدند و با رازهاى گرانبهاى خود، مرا گرانمايه ساختند. چه بسيار شبها كه با اكرام محافل خود، مرا زينت بخشيدند و به فضايل خود، مرا معطر و خوشبو ساختند و درختان خشك مرا به آبيارى ديدارشان سبز و شاداب كردند و نحوست مرا به يارى ميمنت خود نابود نمودند. چه بسيار شاخه هاى منقبت را در مزرع آرزويم كشتند و ساحت مرا از مصاحبتهاى زشت محفوظ داشتند. چه بسيار صبح ها كه من به خاطر وجود آنها بر همهء كاخها و منزلها برترى داشتم و به آنها افتخار مى كردم و خوشحال و مسرور بودم.
چه بسيار آرزوهايى را كه به نوميدى رسيده بود، زنده كردند. چه بسيار ترس و بيمهايى را