على (عليه السلام) با او مخالفت كرده و از شر ستمكاران و طاغيان بنى اميه به پناه خانهء خدا شتافته است. شما شيعهء پدر او هستيد. حسين (عليه السلام) امروز به يارى و همكارى شما نيازمند است.
اگر يقين داريد كه او را يارى مى كنيد و با دشمنان او مى جنگيد، آمادگى خود را نوشته، به اطلاع او برسانيد. اگر مىترسيد كه سستى و تنبلى در شما پديد آيد، او را به حال خود گذاريد و فريبش ندهيد ".
پس از آن نامه اى به اين مضمون نوشتند: " بسم الله الرحمن الرحيم. به پيشگاه حسين بن على (عليه السلام) از سليمان بن صرد خزاعى ومسيب بن نجبه (1) ورفاعة بن شداد (2) وحبيب بن مظاهر وعبد الله بن وائل و گروهى از مؤمنان و شيعيان.
پس از تقديم سلام، سپاس خداوندى را كه دشمن تو و دشمن پدرت را هلاك كرد. آن مرد ظالم و خونخوار و ستمكارى كه رهبرى امت را از آنان سلب كرد و آن را به ظلم و ستم تصرف نمود و بيت المال مسلمانان را غصب كرد و بدون رضايت ايشان، خود را امير آنان خواند و مردان نيك را كشت و ناپاكان را باقى گذاشت و مال خداوند را در تصرف جبابره و سركشان قرار داد. دور باد از رحمت يزدان، چنان كه قوم ثمود دور گرديد.
ما اكنون به جز شما امام و پيشوايى نداريم. بسيار مناسب است كه قدم رنجه فرموده، به شهر ما بياييد. اميد است خداوند به وسيلهء شما ما را به راه سعادت راهنمايى كند. نعمان بن بشير والى كوفه در قصر دارالاماره است. ولى ما در نماز جمعه و جماعت او حاضر نمى شويم و روزهاى عيد با او به مصلى نمىرويم.
اگر بشنويم كه شما به سوى ما مىآييد، او را از كوفه بيرون نموده، روانهء شما مى كنيم.
سلام بر تو اى فرزند پيغمبر، و از پيش بر روان پاك پدرت باد! ولاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم ".