او را به غارت برديد و زنان او را اسير نموديد و آنگاه بر او گريه مى كنيد؟ واى بر شما!
هلاكت و بدبختى بر شما باد! آيا مىدانيد چه گناه بزرگى مرتكب شديد؟ و چه جنايتى را به گردن گرفتيد؟ و چه خونهايى را به ناحق ريختيد؟ و چه پرده نشينانى را از پرده بيرون افكنديد؟ و چه خانواده اى را از زينت و زيور عريان گردانيديد؟ و چه اموالى را به غارت برديد؟ و چه كسى را كشتيد كه بعد از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) هيچ كس به مقام او نمى رسيد؟
رحم از دلهاى شما برداشته شد. " آگاه باشيد كه تنها حزب خداوند رستگارانند و حزب شيطان زيانكاران مى باشند ".
سپس اين اشعار را خواند:
" برادرم را كشتيد. واى بر مادرانتان باد! به زودى به آتش گرفتار مى شويد كه شعلههايش زبانه مىكشد. شما خونى را پايمال كرديد كه خدا و قرآن و پيامبر ريختنش را حرام كردند. شما را به آتش جهنم مژده مى دهم. هر آينه شما، فرداى قيامت، در ژرفناى آتشى خواهيد بود كه شعلههايش برمىخيزد. من همواره بر برادرم خواهم گريست، بر بهترين كسى كه بعد از پيامبر متولد شد. آرى، با اشك چشم فراوان كه هرگز انقطاع ندارد مىگريم. اين گريه هرگز پايان پذير و خاموش شدنى نيست ".
راوى مى گويد: در اين هنگام صداى گريه و ناله از مردم برخاست. زنها گيسو پريشان كردند و خاك بر سر پاشيد و چهرههاى خويش را خراشيدند و سيلى به صورت زدند و فرياد " واويلا! " و " واثبوراه! " بلند نمودند. مردها گريستند و موهاى محاسن خود را كندند.
هيچ موقعى ديده نشده بود كه مردم بيش از آن روز، گريه كرده باشند.
خطابهء امام سجاد (عليه السلام) پس از آن زين العابدين، امام سجاد (ع)، به مردم اشاره كرد كه خاموش شوند. مردم ساكت شدند و آن حضرت ايستاد و حمد و ثناى الهى را بجا آورد و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را نام برد و بر او درود فرستاد و فرمود:
" اى مردم! هر كه مرا مى شناسد، مى داند كه من كيستم و هر كس مرا نمى شناسد خود را