المظلوم الذي قتل عطشانا ".
يا در عرش منبر مسجد جامع دمشق، آن خطبه غرا و كوبنده را كه شرحى رسا بر مقتل حسينى (عليه السلام) است، ايراد مى نمايد ومستمعان مخالف را تحت تأثير شديد بيانات خويش قرار مى دهد، به حدى كه يزيد مجبور مى شود مسؤوليت امر را به عهدهء ابن زياد بيفكند و خود را از عواقب آن تبرئه نمايد.
يا خواهر شجاع و سخنور امام (ع)، زينب كبرى (س)، آن فريادگر قرنها و عصرها، در روز عاشورا فرياد مى كشد:
" جدا! يا رسول الله! صلى عليك مليك السماء، هذا حسينك مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء مسلوب العمامة والرداء وبنانك سبايا ". يا سر نعش برادرزادهء عزيزش على اكبر مى گويد: " يا حبيباه! يابن أخاه! " يا در دربار شام آن خطبهء كوبنده و روشنگر را ايراد مى كند و شنوندگان را مبهوت و حيران بيانات خود مى سازد. آرى! اين نوع مقتل گويى و مقتل نگارى، صحيح ترين، گيراترين، سوزناكترين و اصيل ترين شيوهء مقتل نگارى از حادثه كربلا است كه از راه روايتگران راستين، عالم، معصوم، امام شناس و حجت شناس به دست ما رسيده است و ارزش واعتبار ويژهء خود را دارد. چون گفته اند:
" در عزايى گر بود صد نوحه گر * آه صاحب درد را باشد اثر " بدون شك اين نوع مقتل گويى و مقتل نگارى كه خميرمايهء ديگر مقاتل بعدى به شمار مى آيد، مؤثرترين، مقبول ترين و مستندترين شيوهء بازگويى آن حادثهء دلخراش مى باشد كه از مسير خود صاحبان عزا، به افراد ديگر منتقل گرديده است و اين قبيل مقاتل را فقط از لا به لاى متون روايى، تاريخى و سيرهاى پيشوايان معصوم (صلى الله عليه وآله) مى توان به دست آورد و در اختيار مشتاقان قرار داد و طبيعى است اين نوع مقاتل، چه مقتل زيبا و مقتل نگارى راستينى خواهد بود كه هرگز نظيرى براى آن نمى توان يافت.
مرحلهء دوم مقتل نگارى پس از عبور از اين مرحلهء روشن و صاف و شفاف، به مقتل نگارى روزگاران بعدى