روز قيامت مىترسم، روزى كه روى خود از محشر به سوى جهنم بگردانيد و كسى نباشد كه شما را از عذاب خداوند دور نگه دارد. اى مردم! حسين (عليه السلام) را نكشيد، زيرا خداوند عذابى بر شما مى فرستد و شما را هلاك مى كند و كسى كه بر خدا افترا ببندد، زيانكار است ".
پس از آن رو به سوى حسين (عليه السلام) نمود و گفت: " آيا به سوى پروردگار خويش نرويم و به برادران خود ملحق نشويم؟ " فرمود: " برو به سوى كسى كه از دنيا و آنچه در آن هست، براى تو بهتر است، به سوى پادشاهى بى زوال و جاويد ". حنظله پيش آمد و شجاعانه جنگيد و بر سختى ها شكيبايى كرد تا كشته شد.
نماز ظهر عاشورا وقت نماز ظهر رسيد. حسين (عليه السلام) به زهير بن قين وسعيد بن عبد الله دستور داد با نصف كسانى كه باقى مانده بودند مقابل او صف بكشند. حسين (عليه السلام) با ساير اصحاب نماز خوف خواندند.
در اين موقع تيرى از سوى دشمن، به سوى حسين (عليه السلام) آمد. سعيد بن عبد الله پيش رفت و در مقابل آن حضرت ايستاد و تيرها را به تن خود خريد، تا آنكه از پا درآمد و به زمين افتاد و مى گفت: " خداوندا! اين جماعت را مانند قوم عاد وثمود لعنت نما و سلام مرا به پيغمبر برسان و او را از زخمهايى كه بر بدن من وارد شده است مطلع كن، زيرا مقصود من از يارى ذريهء پيغمبر تو، اجر و ثواب تو بود ". پس از گفتن اين كلمات از دنيا رفت و چون بدنش را با دقت بررسى كردند، غير از زخمهاى شمشير و نيزه، سيزده چوبهء تير در بدنش نمايان بود.
پس از آن سويد بن عمر بن ابى مطاع، كه مردى شريف و كثير الصلات بود، به ميدان آمد و مانند شير ژيان، به جنگ مشغول شد و بر شدايد و سختىها صبر و شكيبايى فراوان كرد، تا آنكه از فزونى زخمها در بين كشتگان به روى زمين افتاد و به همين حال بود و