خون لبريز مى شد به سوى آسمان مى پاشيد و مى فرمود: " اين مصيبتها بر من سهل است، زيرا در راه خداست و خداى من مى بيند ". حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: " از آن خونهايى كه حسين (عليه السلام) به سوى آسمان پاشيد، قطره اى به زمين باز نگشت ". (1) فداكارى و شهادت سردار كربلا رواى مى گويد: تشنگى بر حسين (عليه السلام) سخت فشار مى آورد. آن حضرت بالاى شط فرات آمد، در حالى كه برادرش عباس هم در خدمتش بود. سپاهيان ابن سعد به جنبش درآمدند و راه را بر او بستند. مردى از قبيله بنى دارم، تيرى به سوى او افكند كه در كام شريفش جا گرفت. حسين (عليه السلام) تير را بيرون آورد و دست خود را زير آن خون گرفت تا لبريز شد و آن را به زمين ريخت و فرمود: " خداوندا! به تو شكايت مى كنم از ستمهايى كه اين مردم با پسر پيغمبرت مى نمايند ". پس از آن، لشكريان، بين عباس (عليه السلام) وحسين (عليه السلام) جدايى انداختند و دور عباس حلقه زدند و او را از هر طرف احاطه كردند تا او را شهيد نمودند. حسين (عليه السلام) در شهادت او سخت گريست. در همين مقام است كه شاعر مى گويد:
" سزاوارترين مردم براى گريستن، آن كسى است كه حسين (عليه السلام) را از مصيبت خود به گريه انداخت: برادر حسين و فرزند پدر او، يعنى ابوالفضل به خون آغشته. آنكه با حسين (عليه السلام) مواسات و همراهى نمود و هيچ چيزى او را از همراهى حسين باز نداشت و در حال تشنگى به آب فرات رسيد و چون حسين (عليه السلام) تشنه بود، او هم آب نياشاميد ".