چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٤٧
مى خواهى عموى مرا بكشى؟ " ولى آن ناپاك شمشير را بر حسين (عليه السلام) فرود آورد. كودك دست خود را سپر شمشير قرار داد و دستش به پوست آويخت و فرياد زد: " عمو جان! " حسين (عليه السلام) او را در بغل گرفت و به سينه چسباند و فرمود: " برادر زاده! بر اين مصيبتى كه بر تو وارد آمده است، صبر كن و از خداوند طلب خير نما، زيرا خداوند تو را به به پدران صالحت ملحق مى كند ".
ناگاه حرملة بن كاهل تيرى بر او زد و او، در دامان عمويش، حسين (عليه السلام) به قتل رسيد.
شهادت امام حسين (عليه السلام) پس از آن شمر بن ذى الجوشن به خيمه امام حسين (عليه السلام) حمله نمود و آن را با نيزهء خود سوراخ كرد و گفت: " آتش بياوريد تا خيمه را با هر كه در آن است بسوزانم ".
حسين (عليه السلام) به او فرمود: " اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مىطلبى كه اهل بيت مرا بسوزانى؟ خدا تو را به آتش جهنم بسوزاند ".
شبث آمد وشمر را به خاطر اين كار، سرزنش و توبيخ نمود. شمر شرمگين شد و منصرف گرديد.
راوى مىگويد: حسين (عليه السلام) فرمود: " جامه‌اى براى من بياوريد كه بىارزش باشد تا كسى در آن رغبت نكند، تا من زير لباسهاى خود بپوشم و بدنم برهنه نماند ".
جامهء تنگ و كوچكى به خدمتش آوردند. فرمود: " اين جامه را نمى خواهم، زيرا لباس ذلت است ". ولى جامهء كهنه‌اى گرفت و آن را پاره كرد و زير لباسهايش پوشيد. با اين حال پس از شهادتش، آن را از بدنش بيرون آوردند. جامهء ديگرى كه از بافته‌هاى يمن بود طلبيد و آن را نيز پاره كرد و پوشيد. علت پاره كردن جامه، اين بود كه پس از شهادت، آن را از بدنش بيرون نكنند، ولى پس از كشته شدن آن حضرت، ابجر بن كعب، آن را نيز از بدنش بيرون نمود وحسين (عليه السلام) را برهنه روى زمين گذاشت.
در اثر اين كار، هر دو دستش در تابستان مانند دو چوب خشك، مىخشكيد و در زمستان
(٦٤٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 568
2 پيشگفتار مترجم 569
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 570
4 مرحله دوم مقتل نگارى 571
5 مؤلف لهوف كيست؟ 573
6 مشايخ سيد بن طاووس 574
7 شاگردان و راويان از او 575
8 تأليفات او 575
9 پيشگفتار مؤلف 577
10 گفتارى از مؤلف 582
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 587
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 587
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 588
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 591
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 593
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 596
17 دعوت اهل كوفه از حسين 596
18 اعزام مسلم به كوفه 599
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 599
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 603
21 قيام مسلم بن عقيل 607
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 610
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 611
24 گفتار طبرى 612
25 حركت كاروان حسين از مكه 613
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 613
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 614
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 615
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 616
30 تشرف زهير بن قين 617
31 شهادت قيس بن مسهر 619
32 جلوگيرى حر بن يزيد 620
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 621
34 بى تابى زينب (س) 622
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 626
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 628
37 آخرين شب 629
38 بامداد عاشورا 632
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 635
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 636
41 غلام سياه و كارزار او 639
42 نماز ظهر عاشورا 640
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 641
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 642
45 طفل شيرخوار 643
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 644
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 645
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 646
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 647
50 واپسين لحظه ها 650
51 لحظات بعد از شهادت 650
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 651
53 زينب (س) و نعش برادر 652
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 655
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 655
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 660
57 ورود اسيران به كوفه 661
58 زينب (س) خطبه مى خواند 662
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 664
60 خطابه ام كلثوم (س) 666
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 667
62 ورود به دار الإماره 669
63 رشادت عبد الله بن عفيف 672
64 از كوفه به شام 675
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 677
66 داستان پيرمرد شامى 678
67 مجلس يزيد 679
68 خطبه زينب (س) 680
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 684
70 خواب سكينه (س) 685
71 سفير پادشاه روم 686
72 كنيسه حافر 687
73 داستان منهال 688
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 690
75 نزديك مدينه 690
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 692
77 منازل و بيوت مدينه 694