حسن (عليه السلام) بسيج نمود از گروههاى مختلفى تشكيل مى شد كه عبارت بود از:
1. شيعيان و طرفداران اميرمؤمنان (عليه السلام).
2. خوارج كه از هر وسيله اى براى جنگ با معاويه استفاده مى كردند (شركت آنها در صفوف سپاهيان امام (عليه السلام) به خاطر دشمنى با معاويه بود، نه دوستى با امام حسن (عليه السلام) ".
3. افراد سودطلب و دنيا پرست كه به طمع منافع مادى در سپاه امام (عليه السلام) داخل شده بودند.
4. افراد دو دل و شكاك كه شخصيت بزرگى هم چون امام حسن (عليه السلام) در نظر آنان چندان با معاويه ترجيح نداشت.
5. و بالأخره گروهى كه نه به خاطر دين بلكه از روى تعصب، و صرفا به پيروى از رؤساى قبايل خود، براى جنگ حاضر نموده بودند ". (1) بدين ترتيب سپاه حضرت مجتبى (عليه السلام) فاقد يكپارچگى و هماهنگى لازم جهت مقابله با دشمن نيرومندى مثل نيروهاى وفادار معاويه بود.
شايد هيچ سندى در ترسيم دورنماى جامعهء متشتت و پراكنده آن روز عراق و نشان دادن انگيزههاى عراقيان براى جنگ، گوياتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد، حضرت مجتبى (عليه السلام) در " مدائن " يعنى آخرين نقطه اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى مهيجى ايراد نمود وطى آن چنين فرمود:
" هيچ شك و ترديدى ما را در مقابله با اهل شام باز نمى دارد ما با نيروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام مى جنگيديم ولى امروز بر اثر كينه ها اتحاد و تفاهم از ميان شما رخت بر بسته و استقامت خود را از دست داده زبان به شكوه گشوده ايد.
وقتى كه به جنگ صفين روانه مى شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم مى داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود، مقدم مى داريد، ما همانگونه هستيم كه درگذشته بوديم ولى شما نسبت به ما آنگونه وفادار نيستيد.