امام مجتبى (عليه السلام) در پاسخ شخصى كه نسبت به صلح آن حضرت، اعتراض داشت انگشت روى اين حقايق تلخ گذاشت، عوامل و موجبات اقدام خود را بيان نمود امام در پاسخ وى فرمود:
" من به اين علت حكومت و زمامدارى را به معاويه واگذار كردم كه اعوان و يارانى براى جنگ با وى نداشتم، اگر يارانى داشتم شبانه و روز با او مى جنگيدم تا كار يكسره شود. من كوفيان را خوب مى شناسم بارها آنان را امتحان كرده ام. آنها مردمان فاسدى هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند نه به تعهدات و پيمانهاى خود پاى بند، و نه دو نفر با هم موافقند، بر حسب ظاهر نسبت به ما اظهار اطاعت و علاقه مى كنند ولى عملا با دشمنان ما همراهند ". (1) پيشواى دوم كه از سستى و عدم همكارى ياران خود به شدت ناراحت و متأثر بود، روزى خطبه اى ايراد فرمود وطى آن چنين گفت:
" در شگفتم از اين مردمى كه نه دين دارند و نه شرم و حيا، واى بر شما، معاويه به هيچ يك از وعدههايى كه در برابر كشتن من به شما داده است، وفا نخواهد كرد، اگر من با معاويه بيعت كنم وظيفهء فردى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، والى اگر كار به دست معاويه بيفتد، نخواهد گذاشت آيين جدم پيامبر را در جامعه اجرا كنم.
به خدا سوگند اگر ناگزير شوم زمامدارى مسلمانان را به معاويه، واگذار كنم، بدانيد زير پرچم حكومت بنى اميه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهيد ديد و گرفتار انواع اذيتها و آزارها خواهيد بود. هم اكنون انگار به چشم خود مى بينم كه فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ايستاده درخواست آب و نان خواهند كرد. آب و نانى كه مال فرزندان شما است و خداوند آن را براى فرزندان شما قرار داده است. ولى بنى اميه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت ". آنگاه امام افزود:
" اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا، با من همكارى مى كردند، هرگز