اين عشق و علاقه دو چندان خواهد بود جايى كه اين فرد مؤمن، فرزند رسول خدا (صلى الله عليه وآله) و رهبر راستين امت مسلمان و پيشواى معصوم شيعيان و دوستداران مخلص على (عليه السلام) بوده باشد.
شهادت امام صادق (عليه السلام) در سال 148 هجرى بيست و پنجم شوال، در عهد حكومت منصور خليفه عباسى صورت گرفت. در روزگارى كه امور كشور مضطرب، فتنه ها و آشوبها فراوان. نه خونها احترام داشت نه دين از نظر حكومت وقت، ارزش و حرمت داشت و نه قانونى حاكم بر سرنوشت امت بود حكام وقت با استبداد مطلق حكومت داشتند و رعيت در دست جلادان ملعبه اى بيش نبود.
پيروان على (عليه السلام) و دوستاران اهل بيت رسالت (صلى الله عليه وآله) در عسرت كامل و تنگناى عجيبى به سر مى بردند، ناسزا گوئى به على (عليه السلام) و خاندان گراميش و اهانت و بدگويى به بزرگان دين، عادت ديرينه اى بود كه در اغلب محافل و مجالس در مسجد، كوى، برزن، جلسات دينى و درس و بحث، همه جا شنيده مى شد گويندگان رسمى و داستان سرايان و چاپلوسان دريار خلافت با اين بى ادبى ها آغاز سخن مى كردند اهل بيت رسالت با شنيدن اين گونه ياوه ها و تحمل اين گونه مصائب و مشكلات، در انتظار فرج و با اطمينان به وعده صابران به سر مى بردند. فقط دوران حكومت عبد العزيز اموى تنفس گذرائى بود كه به مدت كوتاه اوضاع گذشته را در هم زد ولى دولت او هم مستعجل بود.
تحمل وجود علمى امام بر ستمگران و بى فضيلت ها، سنگين و غير قابل تحمل بود تا اينكه با دسائس و نقشههاى گوناگون بعد از چندين بار كه شبانه به منزل او يورش بردند و در دل شب از منزل بيرون كشيدند و به تبعيد از وطن خود مجبور ساختند تا بالأخره در سال 148 با سم كه قاتل شخصيتهاى بزرگ آن روز بود مسموم ساختند. (1)