مى شوند:
پرچم اول پرچمى سياه و تاريك است كه فرشتگان از ديدار آن به وحشت و فزع مى آيند.
صاحبان آن برابر من مىايستند، از آنان مىپرسم: " شما كه نام مرا فراموش نموده ايد، كيستيد؟ " مى گويند: " اهل توحيد و از عرب هستيم ".
به آنها مى گويم: " من احمد پيغمبر عرب و عجم هستم ". مى گويند: " ما از امت تو هستيم ".
مىپرسم: " پس از من با اهل بيت من و قرآن چگونه رفتار كرديد؟ " مى گويند: " قرآن را ضايع نموده، عمل به دستورات آن را متروك ساختيم و مى خواستيم اهل بيت تو را نابود كنيم و از روى زمين برداريم ". آنگاه من روى خويش را از آنان برمىگردانم و آنان تشنه و با صورتهاى سياه از من دور مى شوند.
پرچم دوم، پيروانش پيش مى آيند و سياهى آن از پرچم نخست بيشتر است. من به آنان مى گويم: " پس از من با دو امانت بزرگ و كوچك من - قرآن و اهل بيت - چگونه رفتار كرديد؟ " پاسخ مى گويند: " با قرآن مخالفت كرديم و اهل بيت تو را خوار نموده، آنان را پراكنده ساختيم ". به آنان نيز مى گويم: " از من دور شويد ". آنان نيز با صورتهاى سياه و لبهاى تشنه برمىگردند.
پرچم سوم، رهروانش در حالى بر من وارد مى شوند كه نور از چهره هاى آنان مىتابد. من از ايشان مىپرسم: " شما كيستيد؟ " مى گويند: " گويندگان كلمهء توحيد و از اهل تقوى و از امت محمد (صلى الله عليه وآله) و باقىماندگان اهل حقيم كه تزلزل و ترديدى در دين ما راه نيافته است.
ما قرآن، كتاب عزيز خداى خويش را در دست گرفته، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام دانستيم و اهل بيت پيغمبر خود، محمد (صلى الله عليه وآله) را دوست مى داشتيم و چون يارى به خويشان خويش، در يارى آنان كوتاهى ننموده و با دشمنان آنان جنگيديم ".
من به آنها مى گويم: " بر شما بشارت باد كه من پيغمبر شما، محمد (صلى الله عليه وآله) هستم و شما در دنيا چنان بوديد كه اكنون بيان داشتيد ". پس از آن از حوض كوثر آنان را سيراب مى كنم و آنان با چهره هاى باز و شادمان، به سوى بهشت مى روند و در آنجا جاويدان و هميشگى