روزى كه امام حسن (عليه السلام) صلح كرد هنوز اجتماع به آن پايه از درك و استعداد نرسيده بود كه هدف امام را تأمين كند. آن روز هنوز جامعه اسلامى اسير زنجيرهاى آمال و آرزوها بود، آمال و آرزوهايى كه روح شكست در آنها تزريق شده بود.
از اين رو هدفى كه امام حسن (عليه السلام) تعقيب مى كرد، اين بود كه افكار عمومى را براى قيام بر ضد حكومت اموى آماده كند و به مردم فرصت دهد تا خود بينديشند و به حقايق اوضاع و اساس حكومت اموى پى ببرند و مخصوصا با اشارتهايى كه حضرت مجتبى (عليه السلام) به ستمگريها و جنايات حكومت اموى وزير پا گذاشتن احكام، مى فرمود، افكار مردم را كاملا بيدار مى كرد.
كم كم اين آمادگى قوت گرفت به طورى كه شخصيتهاى بزرگ عراق متوجه حسين بن على (عليه السلام) شده از او مى خواستند، قيام كند. (1) هر يك از جنايتهاى معاويه بلافاصله در مدينه طنين مى افكند و محور بحث و گفتگو به شمار مى رفت كه حسين بن على (عليه السلام) با شركت بزرگان شيعه در عراق و حجاز و مناطق ديگر اسلامى تشكيل مى داد، براى نمونه هنگامى كه معاويه حجر بن عدى و همراهان او را كشت عده اى از بزرگان كوفه نزد حسين (عليه السلام) آمده، جريان را به حضرت خبر دادند و امام (عليه السلام) موجى از نفرت در همه قشرهاى با ايمان برانگيخت.
اين مطالب نشان مى دهد كه در آن هنگام جنبش منظمى بر ضد حكومت اموى شكل مى گرفت كه مبلغين و عوامل موثر آن همان پيروان اندك و صميمى امام حسن (عليه السلام) بودند كه امام از كشته شدن آنها دريغ ورزيد و با معاويه صلح كرد. هدف اين گروه اين بود كه از رهگذر جناياتى كه در سراسر دوران حكومت معاويه موج مى زد، روح انقلاب را در دلهاى مردم برانگيزد تا روز موعود فرا رسيد! (2) = + * * * + =