نتواند داشت. (1) بدانكه مشهور آنست كه زيد در سفر عراق ملازمت ركاب عم خويش نداشت وپس از شهادت امام حسين (عليه السلام) گاهى كه عبد الله بن زبير دعوى دار خلافت گشت با او بيعت كرد و به نزد او شتافت از بهر آنكه خواهرش ام الحسن با عبد الله زبير ازدواج كرد وچون عبد الله را به كشتند خواهر خود را برداشته از مكه به مدينه آورد.
ابوالفرج اصفهانى گفته است: كه زيد در كربلا ملازمت عم خود را داشت واو را با ساير اهلبيت (عليه السلام) اسير كرده به نزد يزيد فرستادند واز پس آن، با اهلبيت به مدينه رفتند.
صاحب عمدة الطالب گفته است كه زيد صد سال وبه قولى نود وپنج سال وبه قولى نود سال زندگى كرد ودر بين مكه ومدينه در موضعى كه " حاجر " نام دارد وفات كرد.
2. اما حسن بن الحسن (عليه السلام) كه او را " حسن مثنى " نيز گويند پس او مردى جليل القدر وشريف وصاحب فضل وورع بوده ودر عصر خود متولى صدقات جد خويش أمير المؤمنين (عليه السلام) بود وحجاج آنگاه كه از جانب عبد الملك بن مروان امير مكه بود خواست تا عمر بن على (عليه السلام) را در صدقات پدر با حسن شريك سازد، حسن قبول نفرمود و گفت اين خلاف شرط وقفست حجاج گفت خواه قبول كنى يا نكنى من او را در توليت صدقات با تو شريك مى كنم، حسن ناچار ساكت شد ودر وقتى كه حجاج از او غفلت داشت بى آگهى او از مدينه به جانب شام رفت وبر عبد الملك وارد شد، عبد الملك مقدم او را گرامى شمرد واو را احترام نمود وبعد از سؤالات چندى، سبب قدوم او را پرسيد حسن حكايت حجاج را با شرح وتفصيل باز گفت عبد الملك گفت اين حكومت از براى حجآج نيست واو را جرئتى در اين كار نيست ومن نامه اى براى او مى نويسم كه از شرط وقف تجاوز نكند. پس نامه اى در اين خصوص، براى حجاج نوشت وحسن را صلهء نيكو داد ودستور مراجعت داد وحسن با عطاى فراوان وبا إكرام خاص از نزد او بيرون شد.
بدانكه حسن مثنى در كربلا در ملازمت ركاب عم خود حضرت امام حسين (عليه السلام) حاضر